دمی سوزناک از دلی باخبر
قویتر که هفتاد تیر وتبر برآورد مرد جهاندیده دست بگفت ای خداوند بالا وپست خوش است این پسر وقتش از روزگار خدایا همه وقت او خوش بدار |
رنج مردم ز پیشی و از بیشیست امن و راحت به ذلت و درویشیست بگزین تنگ دستی از این عالم گر با خرد و به دانشت هم خویشیست |
تکبّر کند مرد حشمت پرست
نداندکه حشمت به حلم اندر است |
تا چند حدیث قامت و زلف نگار تا کی باشی تو طالب بوس و کنار گر زانکه نهای دروغزن عاشق وار در عشق چو او هزار چون او بگذار |
ره راست رو تا به منزل رسی
تو بر ره نه ای زین قِبَل واپسی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
آن عهد یاد باد که از بام و در مرا
هردم پیام یار و خط دلبر آمدی |
یکی در بیابان سگی تشنه یافت |
تا تو نگاه می کنی کار من آه گفتن است
ای به قربان دو چشمت این چه نگاه کردن است؟؟ |
تا به سر شوری از آن زلف پریشان دارم نه سر کفر و نه اندیشه ی ایمان دارم پرده بردار که تا بر همه روشن گردد کز چه رو مذهب خورشید پرستان دارم |
اکنون ساعت 07:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)