پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

مستور 12-30-2012 11:15 PM

می خــور که بــه زیــر گل خواهی خفت
بی مونس و بی رفیق و بی همدم جفت


افسون 13 12-31-2012 08:01 AM

تا از بر چشم آن جوان رفت
بینائی چشم ما از آن رفت
رفتم که از آن کناره گیرم
هر چیز که بود از میان رفت

مستور 12-31-2012 11:33 AM

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نـــامت نهنــد آدمی

افسون 13 12-31-2012 04:19 PM

یک حرف مگو اگر هزارت سخن است
از خود مشنو اگر چه در عدن است
بگذر ز دو کَون وهیچ در هیچ مپیچ
بر خویش مپیچ اگر چه بار کفن است

مستور 12-31-2012 08:34 PM

تا هر قدمی دور شدی قطره ی اشکی
بــا هر قدمت از سر مژگـــان من افتــاد


افسون 13 01-01-2013 08:18 AM

در همه عالم وفاداری کجاست
غم به خروارست غمخواری کجاست
درد دل چندان که گنجد در ضمیر
حاصلست از عشق دلداری کجاست

مستور 01-01-2013 08:21 AM

تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید
حال ما خواهی اگر از گفته ما جستجو کن


افسون 13 01-01-2013 02:50 PM

نه دل کم عشق یار می ‌گیرد
نه با دگری قرار می ‌گیرد
از دست تو آن سرشک می ‌بارم
کانگشت ازو نگار می ‌گیرد

مستور 01-01-2013 04:19 PM

در حسرب یوسف که زنان دست بریدند
ای جان تو به من آی که جانان میانست


افسون 13 01-01-2013 04:49 PM

تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا
کی بود ممکن که باشد خویشتنداری مرا
سود کی دارد به طراری نمودن زاهدی
چون ز من بربود آن دلبر به طراری مرا


اکنون ساعت 03:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)