پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

ماهین 02-14-2013 09:10 AM

راز سر بسته ما بین که به دستان گفتند
هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر

پریشان 02-14-2013 01:27 PM

روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم

در لباس فقر کار اهل دولت میکنم


ماهین 02-14-2013 01:54 PM

من گدا و تمنای وصال او هیهات
مگر به خواب بینم خیال منظر دوست

مستور 02-14-2013 03:44 PM

ترا که چشم نباشد چه حاصل از شاهد
ترا که گوش نباشــد چه ســود از گفتــار


پریشان 02-14-2013 04:30 PM

روزگاریست که دل چهره مقصود ندید

ساقیا آن قدح آیینه کردار بیار


مستور 02-14-2013 04:43 PM

راهی بــزن کــه آهی بر ساز آن تــوان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد


ماهین 02-14-2013 11:13 PM

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم



مستور 02-15-2013 02:25 PM

ماهم آمـــد به در خانــه و من خانـــه نبــودم
خانه گویی بسرم ریخت چو این قصه شنودم


این شعر را زمانی شهریار سرود که بعد ار مدتها پری به دیدنش آمده بود اما از بد حادثه در آن لحظه خانه نبود و لاله به او گفت که پری آمده و پیراهنی را که برات آورده بود برده و گفته که بر خواهد گشت شهریار تا صبح آن شب نخوابید ولی پری نیامد می گویند آن شب شب سردی بود و شهریار سخت سرما خورد و مدتها مریض شد من که هروقت شعر های عاشقانه اش را میخوانم برایش اشک میریزم

پریشان 02-15-2013 08:35 PM

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم


مستور 02-15-2013 11:15 PM

مــرا امیــد وصــــال تــو زنــــده مــی دارد
و گرنه هردمم ازبیم هجرتوست بیم هلاک



اکنون ساعت 07:33 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)