عمرشو داده به ایمان ما
انشاله ایمان ما صد و شصت ساله بشه
اسی خان من هیچ وقت از میدان خرید نمیکنم لطفی بکن بیا تو شریعتی از سیابانی برام بخر جنساش مرغوبتره:)

مر30 ولی ما تو این بیست ساله عمرون اینقد سختی کشیدیم که خدا میدانه و داش اسی خدایا من فقط سی سال دیگه عمر ازت میخام بقیه ش رو بده به بچه های با مرام و با وفای این روم{شیت شدن}

:63:خدا نکنه ایمان جون:63:
خدا صدو سی سال دیگه عمر با عزت بهت بده
انشاله خوشبخت بشی و از زندگیت اینقد لذت ببری که از خدا عمر بیشتر و بیشتری بخوای :5:

فرانک خانوم پاساژ ارگ هم شلغم داره بیا اونجا برات بخرم

سلام به همگی
مر30 فرانک جان ایشالا خودتم صد وشصت ساله بشی ولی این طوری که من خودم رو میشناسم بش دو سال ترگ نیکم;)

راستی بچه ها نظرتون چیه یه درخواست دسته جمعی از داش کوروش بکنیم و ببینیمش تا حداقل یه دست شلغم ازش جایزه بگیریم البته واسه قدیمیا چون ما تازه شروع به خدمت مقدس به عنوان شاگردی داش کوروش عزیز کردیم:53:

سلام به همه دوستاي خوبم..سر به هوا جان اگه موقع سر زدن يه مطلي هم بنويسي خوشحالمون ميكني...:53:ايمان جان منم شلغم ميخوام._:2:
راستي بچه ها كسي اينجا ميدونه چطور ميشه تو قسمت فرهنگ وهنر رمان دانلود كرد.
كوروش جون فعلا سرش با درس گرمه دوست ندارم مزاحمش بشم بعد بگه تقصير اين گمشده گيس بريده بود كه نمره / a /نياوردم:65:
رزيتا جون..فرانك جون..نجمه خانوم.اقا مهدي...كه حق اب گل دارن تو اين فرووم شايد بتونن كمكم كنن.چون تجربه ا شون بيشتره:53:مرسي

سلام :53:
اجازه منم هستم اما هیچی بلد نیستم:)
فقط تو خونه امون یه لباس کردی خوشگل داریم که اونم سایزم نیست_:2:
این فروم که همش شده کرد و کرمانشاه و کردی و ... خوبه دیگه چه دولتی تعیین کرده دانه کولانه{پپوله}

اسی خان شلغم های پاساژ ارگ رو میان از سر کوچه ما میخرن میبرن اونجا سه چار برابر قالب میکنن به شما
اونجا خرید نکنینن بابا
من هر چی به پسرم میگم اونجا خرید نکن گوش نمیده
به جون خودم تی شرت میخره دو وجب پارچه و دو متر نخ بیشترنبرده20 تومن
ورشکستمون کرده
نمیدونم کی بهش گفته بود رنگ سفید بهش میاد هفته ای یه بلوز و...میخره
از در میاد یه دستش پشتشه روز بعد مدل جدید میزنه میگم چه وضعشه میگه مال حسامه مال امینه ماله
یه گروهین راز دار همدیگه رو لو نمیدن اگه ازشون بپرسم حرف پسرمو تایید میکنن
چن وقت پیش تلفن همراهشو با خودش برده بود دبیرستان مدیرشون گفته بود زنگ بزن میخوام با بابات صحبت کنم
با یکی از دوستاش تماس گرفته بود گفته بود این بابامه اونم ایقد قشنگ فیلم بازی کرده بود که مدیرشون گفته بود عجب بابای خشنی داری از دوستش خواهش کرده بود که اومد خونه تنبیهش نکنه.