دل خسته من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگین دلان مومیایی ر |
راه عشق تو درازست ولی سعدی وار
می روم وز سر حسرت به قفا می نگرم //ز |
زاد راه حرم وصل نداریم مگر
به گدایی ز در میکده زادی طلبیم |
مده ای حکیم پندم که به کار در نبندم
که زخویشتن گریزست و زدوست ناگزیرم // ا |
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را گ |
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت //ب |
با نگاهی سر شکسته چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته خسته از چشم انتظاری ق |
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ورنه هیچ از دب بی رحم تو تقصیر نبود // و |
و گر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس ح |
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند // ش |
اکنون ساعت 02:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)