|
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر ز وصل روی جوانان تمتعی بردار که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر |
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن... ماییم و موج دریا شب تا به روز تنها.. خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن... |
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق برو ای خواجه ی عاقل ورت شیخ گوید مرو سوی دیر جوابش چه گویی بگو شب به خیر |
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را |
امروز که بر سبزه و گل می نگری
وینگونه خرامان از آن می گذری فرداست که از کاسه فرق من و تو یک لاله بروید و ببوید دگری |
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را نه ملک پادشا را در چشم خوبرویان وقعیست ای برادر نه زهد پارسا را |
رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است به زیر هر خم زلفش هزار نیرنگ است کرشمهای بکند ، صدهزار دل ببرد ازین سبب دل عشاق در جهان تنگ است |
شکوفه خانوم اومدی که رونقی به این فروم بدین
خوب کاری کردین ولی چرا با ( ر )شروع کردین اشکال نداره من درستش را میگم تـا کـی بــه تمنــای وصــال تــو یگانــه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سر آید غم هجران تـو یـا نـه ای تیـــر غمـت را دل عشـاق نشـانــه |
:dچرا با ر شروع کردم؟
پیری و هزار............ هر روز دلم به زیر باری دگر است در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است |
اکنون ساعت 11:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)