پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

سالومه 11-15-2010 02:00 PM

به يک کرشمه که نرگس به خودفروشي کرد
فريب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت

مهبا 11-15-2010 05:31 PM

بیا که فرقت تو چشم من چنان دربست

که فتح باب وصالت مگر گشاید باز

فرانک 11-15-2010 09:42 PM

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفا دار چه کرد

ساقي 11-15-2010 10:24 PM

آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم
آن توبه صد ساله به پیمان شکستیم
از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم

مهدی 11-15-2010 10:27 PM

در میخانه بسته‌اند دگر
افتتح یا مفتح الابواب
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینه‌های کباب

مهبا 11-15-2010 10:37 PM

یار با ماست چه حهجت که زیارت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

فرانک 11-16-2010 03:45 PM

آن شمع سر گرفته دگر چهره بر فروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت

مهبا 11-16-2010 11:46 PM

خوش بسوز از غمش ای شمع که اینک من نیز

هم بدین کار کمر بسته و برخاسته ام

MAHDI 11-17-2010 10:50 AM

با درد خوش توان بود عمری به بوی درمان
با غم بسر توان برد گر غمگسار باشد
خواهی بساز کارم، خواهی بسوز جانم
با کار پادشاهان ما را چه کار باشد؟
عراقی

سالومه 11-17-2010 01:21 PM

دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

shokofe 11-17-2010 07:13 PM

چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را
به خدا که جرعه‌ای ده تو به حافظ سحرخیز
که دعای صبحگاهی اثری کند شما را

فرانک 11-17-2010 09:33 PM

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نباشد
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

Omid7 11-17-2010 10:41 PM

من همان دم كه وضو ساختم از چشمه عشق
چار تكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست

فرانک 11-18-2010 01:12 PM

هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت
کندم قصد دل ریش به آزار دگر

روناک 11-18-2010 09:58 PM

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید

Omid7 11-18-2010 10:36 PM

نه چندان آرزومندم که وصفش در بیان آید
و گر صد نامه بنویسم حکایت بیش از آن آید
مرا تو جان شیرینی به تلخی رفته از اعضا
الا ای جان به تن بازآ و گر نه تن به جان آید

فرانک 11-19-2010 01:24 PM

ای دلیل دل گم گشته خدا را مددی
که غریب ار نبرد ره بدلالت برود

مهدی 11-19-2010 01:28 PM

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت
خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

فرانک 11-19-2010 01:50 PM

در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم

مهدی 11-19-2010 01:52 PM

در آب فنا غرق شد از زورق کینه
آن دل که درو ز آتش مهرت شرری نیست
بگداخت حسود تو چو در آب شکر زآنک
در کام سخن به ز زبانت شکری نیست

فرانک 11-19-2010 02:03 PM

دل چو از پیر خرد نقل معانی میکرد
عشق میگفت بشرح آنچه بر او مشکل بود

مهدی 11-19-2010 02:09 PM

کس مشکل اسرار اجل را نگشاد
کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد
من می‌نگرم ز مبتدی تا استاد
عجز است به دست هر که از مادر زاد

shokofe 11-19-2010 04:04 PM

چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالع نامور و دولت مادرزادت
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

مهدی 11-19-2010 04:06 PM

گهی درخت در افتاد و گاه سنگ شکست
ز تند باد حوادث، ز فتنهٔ طوفان
ز بیم، چشم زحل خون ناب ریخت بخاک
چو شاخ بلرزید زهرهٔ رخشان

shokofe 11-19-2010 04:29 PM

جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را

فرانک 11-19-2010 04:57 PM

نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز تو در گل باشی

سالومه 11-19-2010 05:45 PM

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اين‌ها به زکاتم دادند

Omid7 11-19-2010 08:39 PM

به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما
چه رازی می‌توان خواند از نگاه سرد خاموشی

ساقي 11-19-2010 09:45 PM

گفته بودم چوبیایی غم دل باتو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

گربیایی دهمت جان،ور نیایی کشدم غم
من که بایست بمیرم چه بیایی،چه نیایی

Omid7 11-19-2010 10:18 PM

ای مردمان بگویید، آرام جان من کو
راحت فزای هر کس، محنت رسان من کو
نامش همی نیارم، بردن به پیش هر کس
گه گه به ناز گويم، سرو روان من كو

life 11-19-2010 10:46 PM

با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم یک باره برد آرام را

دانه کولانه 11-19-2010 11:06 PM

نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی
که هر کس با دلارامی سری دارند و سودایی

Omid7 11-19-2010 11:06 PM

همه كس نصيب دارد ز نشاط و شادي اما
به من غريب مسكين غم بي حساب دادي

فرانک 11-20-2010 11:09 AM

فرو رفت از غم عشقت دمم دم میدهی تا کی
دمار از من بر آوردی نمی گویی بر آوردم

مهبا 11-20-2010 03:07 PM

وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم

عمری که بی حضور صراحی و جام رفت

shokofe 11-20-2010 10:40 PM

هر روز دلم به زیر باری دگر است
در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است
من جهد همی‌کنم قضا می‌گوید
بیرون ز کفایت تو کاری دگراست

سالومه 11-20-2010 11:18 PM

هزار جهد بکردم که يار من باشي
مرادبخش دل بي‌قرار من باشي

Omid7 11-20-2010 11:43 PM

تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسي من به خدا رسيده ام

yad 11-21-2010 06:20 AM

خدا رامحتسب ما را به فریاد دف ونی بخش
که سازشرع از این افسانه بی قانون نخواهدشد


shokofe 11-21-2010 11:56 AM

بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ
ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود
به دور گل منشین بی شراب و شاهد و چنگ
که همچو روز بقا هفته‌ای بود معدود


اکنون ساعت 06:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)