زمانه زمانه هيچ نبخشد که بازنستاند مجو ز سفله مروت که شيئه لا شیئ نوشتهاند بر ايوان جنه الماوی که هر که عشوهء دنیا خريد وای به وی |
ايوان
هان اي دل عبرت بين از ديده نظر كن هان ايوان مدائن را ايينه ي عبرت دان |
عبرت بسي نمود اگر جانت روشن است
آيينهي مکدر عبرت نماي خاک |
خاک خاک کويت زحمت ما برنتابد بيش از اين لطفها کردی بتا تخفيف زحمت میکنم زلف دلبر دام راه و غمزهاش تير بلاست ياد دار ای دل که چندينت نصيحت میکنم |
زلف
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست |
يار خندان لب نباشي سرو سندان دل مباش
مرد دندان مزد نبوي درد دندان کن مباش |
مرد ، درد مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است |
آن که درد همه کس رابه تو فرمود علاج
ساخت پيش از همه ما را به علاجت محتاج |
محتاج به مشک چين و چگل نيست بوی گل محتاج که نافههاش ز بند قبای خويشتن است مرو به خانهء ارباب بیمروت دهر که گنج عافيتت در سرای خويشتن است |
با دل خون شده چون نافه خوشش بايد بود
هر که مشهور جهان گشت به مشکين نفسي |
اکنون ساعت 10:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)