بکوشید تا رنجها کم کنید
دل غمگنان شاد و بیغم کنید |
همچو موجم يك نفس آرام نيست بسكه طوفان زا بود درياي دل دل اگر از من گريزد واي من غم اگر از دل گريزد واي دل |
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم |
رهرو منزل عشقيم و ز سر حد عدم
تا به اقليم وجود اين همه راه آمده ايم |
ما همه شیران ولی شیر علم
حملهشان از باد باشد دمبدم |
مرا مي بيني و هردم زيادت مي كني دردم
تو را مي بينم ميلم زيادت مي شود هردم |
مرگ میدیدم گه زادن ز تو
سخت خوفم بود افتادن ز ت |
مرگ من روزي فرا خواهد رسيد
در بهاري روشن از امواج نور در زمستاني غبارآلود و دور يا خراني خالي از فرياد و شور... |
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت |
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا |
من که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست |
مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود
آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم |
چشمت که فسون و رنگ میبازد از او
افسوس که تیر جنگ میبارد از او بس زود ملول گشتی از همنفسان آه از دل تو که سنگ میبارد از او |
حال دل با تو گفتنم هوس است
خبر دل شنفتنم هوس است |
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا |
دانه ی فلفل سیاه و خال مه رویان هم سیاه
هر دو جان سوزست اما این کجا و ان کجا |
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را |
توبندگی چوگدایان به شرط مزدمکن که دوست خود روش بنده پروری داند |
بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند |
واعظان کاین جلوه درمحراب ومنبرمی کنند چون به خلوت می روند آن کاردیگرمی کنند |
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما |
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن شما خاک زر شود در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود |
گفتا چرا چو ذره با مهر عشق بازی گفتم از آنکه هستم سرگشتهئی هوائی گفتا بگو که خواجو در چشم ما چه بیند گفتم حدیث مستان سری بود خدائی خواجوی کرمانی |
الا یا ایها الساقی ادرکاسا و نا ولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها |
آتش عشقست کاندر نی فتاد
جوشش عشقست کاندر می فتاد |
دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد |
دين و دل به يك ديدن باختيم و خرسنديم
در قمار عشق اي دل كي بود پشيماني |
دل و دینم دل و دینم ببردست
بر و رویش بر و رویش بر و رو |
به مژگان سیه کردی، هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم |
شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه ابرو نمود وجلوه گری کرد و رو ببست |
ميان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمين تا آسمان است |
گفتم که بنما نردبان تا برروم بر آسمان
گفتا سر تو نردبان سر را درآور زیر پا |
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانیهای مشتی دلق پوشان |
تو آنی کز آن یک مگس رنجه ای
که امروز سالار سر پنجه ای |
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست |
ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغها |
ای نفس خرم باد صبا
از بر یار آمدهای مرحبا |
نفس باد صبا مشک فشان خواهدشد عالم پیر دگر باره جوان خواهدشد |
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من |
یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس جز من و یار نبودیم خدا با ما بود |
اکنون ساعت 03:23 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)