پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

abadani 05-30-2009 10:51 AM

ماجراي دل ديوانه بگفتم به طبيب
كه همه شب در چشم است برويت بازم
گفت از اين نوع حكايت كه تو داري سعدي
درد عشق است و ندانم به چه درمان سازم

kaveh252k 05-30-2009 01:12 PM

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد

SonBol 05-30-2009 03:05 PM

در اندرون من خسته دل ندانم چيست
كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست

mary.f 05-30-2009 03:37 PM

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست

SonBol 05-30-2009 03:54 PM

تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون
کجا بکوی طریقت گذر توانی کرد

ساقي 05-30-2009 04:02 PM

در بحر مایی و منی افتاده‌ام بیار
می تا خلاص بخشدم از مایی و منی

SonBol 05-30-2009 04:09 PM

یا بخت منطریق مروت فرو گذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد

ساقي 05-30-2009 04:13 PM

دیشب رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده
آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش
گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده

mary.f 05-30-2009 04:14 PM

هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هرگه که یاد روی تو کردم جوان شدم

ساقي 05-30-2009 04:17 PM

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی


اکنون ساعت 12:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)