پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 09-28-2011 09:41 PM



جملاتي را كه بايد بخاطر سپرد

تمام محبتت را به پای دوستتبریز نه تمام اعتمادت را
(امام علی علیه السلام)
.
.
بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می کوبد رونده باش
امید هیچمعجزیز مرده نیست ، زنده باش . . .
.
.
.
یادها فراموش نخواهند شد ، حتی به اجبار
و دوستی ها ماندنی هستند ، حتی با سکوت . . .
.
.
.
مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند
و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . .
.
.
.
دوستی کلام زیباییست که هرکس درکش کرد ، ترکش نکرد . . .
.
.
.
وقتی از رابطه دوستی ، بعضی ها به مسائل جنسی فکر میکنند !
و بعضی ها به شارژ ایرانسل ! ، درک میکنی که تنهایی هم زیاد بد نیست . . .
.
.
.
زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست ، همیشه باور داشته باش
لایق بهترین هایی . . .
.
.
.
اگر مایلید پیام عشق را بشنویم ، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم . . .
.
.
.
در زمین عشقی نیست که زمینت نزند ، آسمان را دریاب . . .
.
.
.
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد ، مردن . . .
.
.
.
زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است
هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید ، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند . . .
.
.
.
آموخته‌ام که هیچ‌گاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقت‌شان نگذارم . . .
.
.
.
پیروزی یعنی :
توانایی رفتن از یک شکست ، به شکستی دیگر
بدون از دست دادن اشتیاق . . .
.
.
.
مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند
اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست

behnam5555 09-28-2011 09:43 PM

آیا می توان نماز را به فارسی خواند؟

استاد نقل می کند:سال یکهزار و سیصد و سی و دو شمسی بود، من و عده ‏ای از جوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به فارسی بخوانیم و همین کار را هم کردیم.

والدین کم کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. آن‏ها، پس از تبادل نظر با یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند. چون پند دادن آن‏ها مؤثر نیفتاد؛ ما را نزد یکی از روحانیان آن زمان بردند.
آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می‏خوانیم، به شیوه‏ای اهانت‏آمیز نجس و کافرمان خواند. این عمل او ما را در کارمان راسخ‏تر و مصرتر ساخت. عاقبت یکی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت اللّه حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت. آن‏ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند. او دستور داد در وقتی معیّن ما را خدمتش رهنمون شوند.

در روز موعود ما را که تقریباً پانزده نفر بودیم، به محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظه اول، چهره نورانی و خندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتی استثنایی روبه رو هستیم. آقا در آغاز دستور پذیرایی از همه ما را صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شما که به فارسی نماز نمی‏خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آن‏ها رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما یکی یکی خودتان را معرفی کنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته‏ای درس می‏خوانید. آنگاه، به تناسب رشته و کلاس ما، پرسش‏های علمی مطرح کرد و از درس‏هایی مانند جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید که پاسخ اغلب آن‏ها از توان ما بیرون بود.
هر کس از عهده پاسخ بر نمی‏آمد، با اظهار لطف وی و پاسخ درست پرسش رو به رو می‏شد. پس از آن که همه ما را خلع سلاح کرد، فرمود: والدین شما نگران شده‏اند که شما نمازتان را به فارسی می‏خوانید، آن‏ها نمی‏دانند من کسانی را می‏شناسم که – نعوذبالله – اصلاً نماز نمی‏خوانند. شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانی می‏خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ ولی مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم. اکنون شما به خواسته دوران جوانی‏ام جامه عمل پوشانیده‏اید، آفرین به همت شما.
در آن روزگار، نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن را حلّ کرده‏اید. اکنون یکی از شما که از دیگران مسلط تر است، بگوید بسم اللّه الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است.

یکی از ما به عادت دانش‏آموزان دستش را بالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد. آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما یک نفر است؛ زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند بر نمی‏آمدم. بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم اللّه را چگونه ترجمه کردید؟ آن جوان گفت: طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نکنم ترجمه درست بسم اللّه چنین باشد.
در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبی ندارد. اما «اللّه» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم(خاص)خدا است و اسم خاص را نمی‏توان ترجمه کرد؛ مثلاً اگر اسم کسی «حسن» باشد، نمی‏توان به آن گفت «زیبا». ترجمه «حسن» زیبا است؛ امّا اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا، خوشش نمی‏آید. کلمه اللّه اسم خاصی است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می‏کنند. نمی‏توان« اللّه» را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد.
خوب «رحمن» را چگونه ترجمه کرده‏اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولی کامل نیست؛ زیرا «رحمن» یکی از صفات خدا است که شمول رحمت و بخشندگی او را می‏رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست؛ «رحمن» یعنی خدایی که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم می‏کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می‏دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا می‏فرماید. در هر حال، ترجمه بخشنده برای «رحمن» در حد کمال ترجمه نیست.
خوب، رحیم را چطور ترجمه کرده‏اید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان». حضرت آیت اللّه ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحیم من بودم – چون نام وی رحیم بود – بدم نمی‏آمد «مهربان» ترجمه کنید؛ امّا چون رحیم کلمه‏ای قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده» ترجمه کرده بودید، راهی به دهی می‏برد؛ زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می‏کند. پس آنچه در ترجمه بسم الله آورده‏اید، بد نیست؛ ولی کامل نیست و اشتباهاتی دارد. من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم؛ امّا به همین مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم، موضوع خیلی پیچیده‏تر می‏شود. امّا من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش از نخواندن نماز به طور کلی بهتر است.

در این‏جا، همگی شرمنده و منفعل و شکست خورده از وی عذرخواهی کردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نماز به عربی، نمازهای گذشته را اعاده کنیم. ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هر طور دلتان می‏خواهد بخوانید. من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و از کار خود اظهار پشیمانی کردیم.

حضرت آیت اللّه ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مبارکش را بوسیدیم و در حالی که ما را بدرقه می‏کرد، خدا حافظی کردیم. بعد نمازها را اعاده کردیم و از کار جاهلانه خود دست برداشتیم. بنده از آن به بعد گاه به حضور آن جناب می‏رسیدم و از خرمن علم و فضیلت وی خوشه‏ها بر می‏چیدم. وقتی در دوره دکترای‏زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول بودم، گاه نامه‏ها و پیغام‏های استاد فقید مرحوم بدیع الزمان فروزانفر را برای وی می‏بردم و پاسخ‏های کتبی و شفاهی حضرت آیت اللّه را به آن استاد فقید می‏رساندم. و این افتخاری برای بنده بود. گاه ورقه‏های استفتایی که به محضر آن حضرت رسیده بود، روی هم انباشته می‏شد. آن جناب دستور می‏داد آن‏ها را بخوانم و پاسخ را طبق نظر وی بنویسم. پس از خواندن پاسخ، اگر اشتباهی نداشت، آن را مهر می‏کرد. در این مرحله با بزرگواری‏های بسیار آن حضرت رو به رو بودم که اکنون مجال بیان آن‏ها نیست. خدایش بیامرزد و در دریای رحمت خویش غرقه سازد؛ «انّه کریمٌ رحیم»

ارباب معرفت، ص ۱۰۹٫۲
به نقل از استاد دکتر محمد جواد شریعت.


behnam5555 09-28-2011 09:46 PM

قدرداني از مادر - داستاني درباره مادر

یک شخص جوان با تحصیلات عالی برای یک شغل مدیریتی در شرکتی بزرگ درخواست داد و در اولین مصاحبه پذیرفته شد؛ رئیس شرکت در حالیکه آخرین مصاحبه مراحل مصاحبه را انجام میداد، از شرح سوابق جوان متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی او از دبیرستان تا پژوهشهای پس از لیسانس تماماً بسیار خوب بوده است، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد.

رئیس پرسید: آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدرسه کسب کردید؟

جوان پاسخ داد: هیچ.

رئیس پرسید: آیا پدرتان بود که شهریه های مدرسه شما را پرداخت کرد؟

جوان پاسخ داد: زمانی که یک سال داشتم پدرم فوت کرد و تنها مادرم بود که شهریه های مدرسه ام را پرداخت می کرد.

رئیس پرسید: مادرتان کجا کار می کرد؟

جوان پاسخ داد: مادرم بعنوان کارگر رختشوی خانه کار می کرد.

رئیس از جوان درخواست کرد تا دستهایش را نشان دهد.

جوان دو تا دست خود را که نرم و سالم بود نشان داد.

رئیس پرسید: آیا قبلاً هیچ وقت در شستن رخت ها به مادرتان کمک کرده اید؟

جوان پاسخ داد: هرگز، مادرم همیشه از من خواسته که درس بخوانم و کتابهای بیشتری مطالعه کنم. بعلاوه مادرم می تواند سریع تر از من رخت بشوید.

رئیس گفت: درخواستی دارم. وقتی امروز برگشتید، بروید و دستهای مادرتان را تمیز کنید و سپس فردا صبح پیش من بیایید.

جوان احساس کرد که شانس او برای بدست آوردن شغل مدیریتی زیاد است.

وقتی که برگشت، با خوشحالی از مادرش درخواست کرد تا اجازه دهد دستهای او را تمیز کند.

مادرش احساس عجیبی می کرد، شادی اما همراه با احساس خوب و بد، او دستهایش را به مرد جوان نشان داد. جوان دستهای مادرش را به آرامی تمیز کرد. همانطور که آن کار را انجام می داد اشکهایش سرازیر شد. اولین بار بود که او متوجه شد که دستهای مادرش خیلی چروکیده شده، و اینکه کبودی های بسیار زیادی در پوست دستهایش است. بعضی کبودی ها خیلی دردناک بود که مادرش می لرزید وقتی که دستهایش با آب تمیز می شد.

این اولین بار بود که جوان فهمید که این دو تا دست هاست که هر روز رخت ها را می شوید تا او بتواند شهریه مدرسه را پرداخت کند. کبودی های دستهای مادرش قیمتی بود که مادر مجبور بود برای پایان تحصیلاتش، تعالی دانشگاهی و آینده اش پرداخت کند.

بعد از اتمام تمیز کردن دستهای مادرش، جوان همه رخت های باقیمانده را برای مادرش یواشکی شست.

آن شب، مادر و پسر مدت زمان طولانی درد دل کردند.

صبح روز بعد، جوان به دفتر رئیس شرکت رفت.

رئیس متوجه اشکهای توی چشم های جوان شد، پرسید:

آیا می توانید به من بگویید دیروز در خانه تان چه کاری انجام داده اید و چه چیزی یاد گرفتید؟

جوان پاسخ داد: دستهای مادرم را تمیز کردم و شستشوی همه باقیمانده رخت ها را نیز تمام کردم.

رئیس پرسید: لطفاً احساس تان را به من بگویید.

جوان گفت:

1. اکنون می دانم که قدردانی چیست. بدون مادرم، موفقیت امروز من معنایی نداشت.

2. از طریق با هم کار کردن و کمک به مادرم، فقط اینک می فهمم که چقدر سخت و دشوار است برای اینکه یک کاری انجام شود.

3. به نتیجه رسیده ام که اهمیت و ارزش روابط خانوادگی را درک کنم.

رئیس شرکت گفت: این چیزیست که دنبالش می گشتم که مدیرم شود.

می خواهم کسی را به کار بگیرم که بتواند قدر کمک بدیگران را بداند، کسی که ارزش زحمات دیگران را برای انجام کارها بفهمد و کسی که پول را بعنوان تنها هدفش در زندگی قرار ندهد. شما استخدام شدید. بعدها، این شخص جوان خیلی سخت کار می کرد و توانست احترام زیردستانش را بدست بیاورد.

چندی نگذشت که این انگیزه در تمام کارمندان گسترش یافت و هر کارمندی با کوشش و جدیت خالصانه کار می کرد و طولی نکشید که عملکرد شرکت به طور فوق العاده ای بهبود یافت ...

یک بچه، که تحت هر شرایطی حمایت شده و از روی محبتی که والدین به او داشته اند هر آنچه که نیاز داشته از روی عادت برای او فراهم کرده اند، ذهنیت مقرری را در خود پرورش داده و همیشه خودش را مقدم می داند و این در حالیست که او از زحمات بیشمار والدین خود بی خبر است. وقتی که بزرگ می شود و وارد بازار کار می شود، می پندارد که هر کسی باید حرف او را گوش دهد، زمانی که مدیر می شود، هرگز زحمات کارمندانش را نمی فهمد و همیشه دیگران را سرزنش می کند. برای چنین شخصی که ممکن است از نظر آموزشی خوب باشد، البته ممکن است یک مدتی موفق باشد، اما عاقبت احساس کامیابی نمی کند. او غر خواهد زد و آکنده از تنفر می شود و برای بیشتر بدست آوردن می جنگند ...

شما می توانید بگذارید بچه هایتان در خانه بزرگ زندگی کنند، غذای خوب بخورند، پیانو بیاموزند، تلویزیون صفحه بزرگ تماشا کنند و از بهترین رفاه برخوردار باشند اما هنگامی که دارید چمن ها را می زنید، لطفاً اجازه دهید آنها هم اینکار را تجربه کنند. بعد از غذا، بگذارید بشقاب و کاسه های خود را همراه با خواهر و برادرهایشان بشویند.

برای این نیست که شما پول ندارید که مستخدم بگیرید، بلکه می خواهید که آنها تا اندازه ای هم به گوشه ای از سختی ها پی ببرند، مهم نیست که والدین شان چقدر ثروتمند هستند، یک روزی موی سرشان به همان اندازه مادر شخص جوان سفید خواهد شد. مهم ترین چیز اینست که بچه های شما یاد بگیرند که چطور از زحمات والدین و بزرگترهای خودشان قدردانی کنند و خود را عادت دهند که چطور برای انجام کارها با دیگران کار کنند. این پیام نه تنها برای بچه هایمان بلکه برای همه ما که در جامعه پرمشغله ی امروزی زندگی می کنیم موثر است و حداقل ارزش این را دارد که قدردانی و قدرشناسی را به بچه هایمان انتقال دهیم.


behnam5555 09-28-2011 09:48 PM


۱۰ سوالی که خدا از تو سوال نمی‌پرسد!!

1- خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود
بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟


2- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس‌هایی در کمد داشتی
بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟


3- خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود
بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوش آمد گفتی؟


4- خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی می‌کردی
بلکه از تو خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟


5- خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی
بلکه از تو خواهد پرسید برای چندنفر دوست و رفیق بودی؟


6- خداوند از تو نخواهد پرسید میزان درآمد تو چقدر بود
بلکه از تو خواهد پرسید آیا فقیری را دستگیری نمودی؟


7- خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود
بلکه از تو خواهد پرسید آیا سزاوار آن بودی وآن را به بهترین نحو انجام دادی؟


8- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار می‌شدی
بلکه از تو خواهد پرسید که چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟


9- خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی
بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به عمارت بهشتی خود خواهد برد.


10- خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مطلب را برای دوستانت نخواندی
بلکه خواهد پرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود احساس شرمندگی می‌کردی؟


behnam5555 09-28-2011 09:50 PM

هنگامیکه به حمام می‌روید اول کدام قسمت بدن‌تان را می‌شوئید؟ (شخصیت شناسی)
هنگامی‌که به حمام می‌روید اولین قسمتی که از بدنتان را می‌شورید کدام ناحیه است؟ این موضوع که شما هنگامی‌ که به حمام می‌روید کدام ناحیه از بدنتان را می‌شورید دارای روان شناسی جالبی می‌باشد.
آیا شما به حمام میروید اول صورت، زیر بغل، موهای سر، قفسه سینه یا شانه هایتان را می‌شورید؟ یا سایر اعضای بدنتان را می‌شورید.

آیا تا کنون به پاسخ این سوال فکر کرده اید آیا به این موضوع دقت کرده‌اید ؟؟قبل از اینکه این متن را بخوانید اول تصمیم بگیرید و فکر کنید که کدام ناحیه از اعضای بدنتان را در ابتدا می‌شورید و بعد این تست را ادامه دهید.

اگر شما شخصی هستید که هنگام ورود به حمام صورت خود را می‌شورید:
پول برای شما اهمیت بسیاری دارد اما نسبت به اهمتی که پول در زندگی شما دارد کوشش کمی‌برای به دست آوردن آن انجام ‌می‌دهید سطح تقاضا و تلاش شما دارای توازن نمی‌باشد . در صحبت های خود خیلی پایبند صداقت نیستید و برای اینکه به مقصود خود برسید گاهی اوقات صداقت خود را فراموش می‌کنید . افرادی که در اطراف شما هستند به دلیل رفتارهای متفاوتی که شما انجام می‌دهید قادر به درک صحیحی از شما نیستند ولی شما به تفکرات دیگران راجع به خودتان اهمیت زیادی نمی‌دهید و معمولا کارهایی را که خودتان دوست دارید و طبق خواسته و میل خودتان باشد انجام می‌دهید.

اگر شما شخصی هسیتد که ابتدا زیر بغل خود را می‌شورید:

شما شخصی قابل اعتماد و بسیار مسئول هستید و هر کاری که بر عهده شما گذاشته می‌شود را به خوبی انحام می‌دهید . شخصی کاملا مردمی‌هستید و به همین دلیل و ویژگی که دارید بسیاری از افراد مطیع شما هستند و ارزش بالایی را برای شما قائل هستند ، زیرا شما اگر دوستی داشته باشید که در قطب شمال زندگی کند و به کمک شما احتیاج داشته باشد بلافاصله با شنیدن این خبر به کمک او می‌روید . اما توصیه می‌کنیم اینقدر صادق نباشید زیرا باعث می‌شود که متحمل ضربات جبران ناپذیری شوید .

اگر شما شخصی هستید که ابتدا موهای سر خود را می‌شورید:
این افراد هنرمند، خلاق، هستند و معمولا دارای افکاری مثبت هستند که باعث می‌شود دیگران را به خود جذب کنند . این افراد معمولا آنقدر در رویاهایی خود غوطه ور می‌شوند که گاهی فراموش می‌کنند در حال حاضر و در این زمان به سر می‌برند . برای به دست آوردن پیروزیها و موفقیت ها با تلاش مدام و پیوسته پیش می‌روید . شما قادر به درک موضوعاتی هستید که دیگران نمی‌توانند آن را درک کنند . موقعیت اجتماعی برای شما بسیار مهم تر از جنبه ی اقتصادی آن می‌باشد. به خانواده و دوستانتان اهمیت زیادی می‌دهید.

اگر شما شخصی هستید که اول قفسه‌ی سینه تان را می‌شورید:

شما شخصی هستید که زیاد اهل حرف و سخن نیستید و ترجیح می‌دهید در مورد کاری صحبت نکنید تا این کار به اتمام برسد و بعد در مورد آن صحبت می‌کنید ، آدمی‌رک هستید.آرامش خیال و آسودگی بزرگترین هدف شما در زندگی است . شما شخصی هستید که نمی‌توانید افرادی که به نوعی حواس پرت یا پریشان هستند تحمل کنید . شما همیشه تمایل به کارهای جدید و نو دارید و از تمام وقایع جدید و متنوع استقبال می‌کنید .

اگر شما شخصی هستید که اول شانه‌هایتان را می‌شورید:
این افراد معمولا در همه‌ی کارهای خود با ناامیدی وارد می‌شوند به همین دلیل نمی‌توانند پیروز میدان شوند جون از ابتدای امر با نا امیدی وارد می‌شوند . علی رغم توانایی های زیادی که دارید تا کنون پیشرفت قابل توجهی نصیب شما نشده است . دوست دارید وقت خود را در تنهایی بگذرانید و از تفریحات جمعی فراری هستید . پول برای شما در زندگی تان تاثیری وافر و باور نکردنی دارد در حالی که بر تمام قعالیت های شما تاثیر مستقیمی‌دارد .

سایر نقاط بدن:
شما شخصی بسیار متعادل هستید، به راحتی می‌توانید درون خود را کنترل کنید و بر احساسات قلبی تان فائق شوید . شما فردی فعال و پویا نیستید باید این موضوع را یاد بگیرید که این حس را در خود بیدار سازید تا بتوانید زندگی تان را از هیجان سرشار کنید . شما شخصی دوست داشتنی هستید و به هر مجلسی که قدم بگذارید دوستان زیادی را برای خود پیدا می‌کنید.


behnam5555 09-28-2011 09:53 PM


۱۰ قابلیت عجیب “فلش USB ”

تا به حال از حافظه‌های فلش تنها برای ذخیره سازی اطلاعات و به عنوان یک انبار دیجیتال استفاده می کردید، سخت در اشتباهید. این ابزار بندانگشتی کارکردهای مفید دیگری هم دارند که نباید از آنها غفلت کنید.
به گزارش فارس، این ابزار، امکانات و توانمندی های جالبی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

** اجرای نسخه‌های پرتابل برنامه های مختلف
حافظه های فلش در کنار ذخیره سازی انواع اطلاعات برای اجرای نسخه های پرتابل یا قابل حمل برنامه های مختلف هم قابل استفاده هستند. برنامه هایی که نیاز به نصب ندارند و تنها با یک کلیک از روی حافظه های فلش اجرا می شوند.
یکی از انواع این برنامه ها که بسیار کاربردی است اوپن آفیس نام دارد. این برنامه تمامی امکانات برنامه آفیس مایکروسافت را در خود دارد.همچنین نباید از نسخه های پرتابل مرورگرهایی مانند فایرفاکس و تاندربرد غفلت کرد که به ترتیب برای مرور وب و تبادل ایمیل به کار می روند. وقتی امکانات مجموعه آفیس با این دو برنامه ترکیب شود، بخش اعظم نیازهای اداری و تجاری هم رفع می گردد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد برنامه های پرتابل قابل نصب بر روی حافظه های فلش می توانید به آدرس PortableApps.com مراجعه کنید.

** راه‌اندازی سیستم عامل
از حافظه های فلش برای راه اندازی یک سیستم عامل کامل با تمامی امکاناتش هم می توان استفاده کرد. این کار در مورد سیستم عامل های ویندوز و لینوکس بدون مشکل خاصی ممکن است. هر چند امکانات نسخه های پرتابل این سیستم عامل ها تفاوت هایی با نسخه های عادیشان دارد. اطلاعات بیشتر در این زمینه در سایت های تخصصی فناوری و با انجام یک جستجوی ساده در دسترس است.

** اتصال به شبکه‌های بی‌سیم
اگر یک شبکه بی سیم دارید می توانید با استفاده از تنظیمات مربوط به شبکه بی سیم در ویندوز پیکربندی مناسب را برای اتصال حافظه فلش خود به این شبکه انجام دهید. با این کار می توان حافظه فلش را برای اتصال رایانه ها، چاپگرها و دیگر وسایل جانبی به یک شبکه بی سیم مورد استفاده قرار داد.

** تنظیم مجدد کلمه عبور
اگر کلمه عبور خود در ویندوز را فراموش کنید حتما به مشکل برمی خورید. راه حل این مساله آن است که اطلاعات ضروری در این زمینه را ذخیره کنید تا در صورت فراموشی یا هر مشکل دیگری به سرعت به اطلاعات مورد نظر دسترسی داشته باشید.
در گذشته این اطلاعات بر روی فلاپی دیسک ها ذخیره می شد، اما امروزه با استفاده از حافظه های فلش هم می توان این اطلاعات را ذخیره کرده و در صورت لزوم آنها را اجرا کرد.

** ارتقاء عملکرد سیستم
با استفاده از حافظه فلش می توان عملکرد ویندوزهای ویستا و ۷ را ارتقا داد. فناوری ReadyBoost به منظور افزایش سرعت ویندوز از طریق حافظه های فلش ابداع شده است.
این فناوری از فضای خالی موجود در حافظه فلش به عنوان حافظه اضافی کمکی برای افزایش ظرفیت حافظه
Cache هارد دیسک رایانه استفاده می کند. از آنجایی که سرعت حافظه های فلش از حافظه های سنتی مغناطیسی بیشتر است، استفاده از آنها در این زمینه سرعت سیستم و عملکرد آن را ارتقا می دهد.
دستور العمل های مربوط به این کارکرد حافظه های فلش از طریق بخش کمک یا
Help ویندوز در دسترس است.

** مدیریت انتقال اطلاعات
اگر از ویندوز XP استفاده می کنید می توانید برای بهبود و مدیریت بهینه انتقال اطلاعات از USB Flash DriveManager مایکروسافت استفاده کنید. بعد از نصب این برنامه کپی کردن فایل، تهیه نسخه پشتیبان از اطلاعات کل حافظه فلش یا هارد دیسک، تغییر برچسب درایو و حتی ایجاد فایل Autorun راحت تر می شود.

** تبدیل به mp3 player
حافظه های فلش را با اعمال اندکی تغییرات می توان به عنوان ابزاری برای گوش کردن به فایل های mp3 به کار برد. با این کار در وقت و هزینه کاربر نیز صرفه جویی می شود. برای این کار کافیست فایل های موسیقی خود را بر روی حافظه فلش کپی کنید و آن را به رایانه متصل کنید. سپس نرم افزار Windows Media Player را اجرا کرده و فهرستی از قطعات موسیقی مورد علاقه تان را با استفاده از امکانات این نرم افزار ایجاد کنید.

** حفاظت از اطلاعات حساس با رمزگذاری
اگر از حافظه فلش خود برای انتقال و نگهداری اطلاعات حساس و محرمانه استفاده می کنید، قادر خواهید بود برای آن کلمه عبور تعیین کنید تا هر کسی نتواند به محتوای آن دسترسی پیدا کند.
Rohos Mini Drive از جمله ابزار امنیتی است که با استفاده از آن می توانید یک بخش یا پارتیشن حفاظت شده بر روی حافظه فلش ایجاد کرده و سپس برای آن کلمه عبور در نظر بگیرید. با این کار امنیت خود را تضمین کرده اید.

** مدیریت وب سایت
با استفاده از حافظه های فلش حتی می توان وب سایت های مورد نظر را مدیریت کرد. اگر شما ادمین یک سایت هستید می توانید با استفاده از برنامه Server2Go، انواع وب سرورهایی که از Apache، PHP، MySQL، Perl پشتیبانی می کنند را مدیریت کنید.
نسخه پرتابل این برنامه به راحتی و با یک کلیک بر روی حافظه های فلش قابل استفاده است. این برنامه که با همه نسخه های ویندوز سازگار است، از اکثر مرورگرهای اینترنتی هم پشتیبانی می کند.


** قفل کردن رایانه
برنامه پرتابل Predator برای قفل کردن رایانه ها با استفاده از حافظه های فلش قابل استفاده است. این برنامه کم حجم و کاربردی حافظه فلش را به یک کلید مطمئن مبدل می کند. با نصب این برنامه اگر حافظه فلش به رایانه متصل باشد، همه چیز به طور عادی کار خواهد کرد، در غیر این صورت و به محض برداشتن حافظه فلش رایانه قفل خواهد شد و حتی صفحه کلید و موشواره هم از کار می افتند و نمایشگر هم سیاه می شود.

behnam5555 09-28-2011 09:56 PM


شخصی بقصد نمازخواندن و رفتن به مسجداز منزل خارج
شد،درراه برزمین خورد ولباسش کثیف شد
برگشت لباسی تمیز پوشید و دوباره به طرف مسجد
رفت چون راه تاریک بود چاله آبی که سرراهش قرار
داشت را ندید وبدرون چاله افتاد ولباسش گلی
شد .بناچار دوباره به منزل رفت و لباس خود را عوض کرد
و به طرف مسجد روان شد که شخصی با چراغ نزد وی
آمد و گفت ای مرد بیا تا ترا تا مسجد همراهی
کنم . و با وسواس و احتیاط در حالی که دست مرد را
گرفته بود اورا تا مسجد رساند .مرد گفت برادر خدا
تورا خیر دهد حال که زحمت کشیدی داخل شو و شما
هم نماز بخوان که وی امتناع کرد . وقتی مرد
علت نیامدنش را جویا شد گفت من نماز نمی خوانم
زیرا من شیطانم . مرد باتعجب پرسید پس چرا
برای نماز خواندن به من کمک کردی.شیطان گفت : بار
اول که به زمین خوردی وبازگشتی خداوند تمام
گناهان تورا بخشید،باردوم که آن اتفاق افتاد خدا گناهان
تمام خانواده ات را بخشید من دیدم بدین طریق
ممکن است با این نماز جمله ابناء بشررا تو شفیع
شوی پس گفتم به تو کمک کنم تا نمازت را بسلامت
بخوانی و بکارت برسی.



behnam5555 09-28-2011 10:04 PM


انسان باشیم...
گاهی انقدر مغرور و خود خواه می شیم که یادمون میره"انسانیت"یعنی چی
گاهی انقدر غرق در افکار پیچیده و چه بسا غلط خودمون می شیم که یادمون میره فراتر از این افکار مجازی یه دنیای حقیقی و یه سری آدم هستن که همواره مارو تحت نظر دارن...
وای از اون زمانی که بشیم یه آدم خودبین که فقط کارای خودش رو قبول داره...یه آدمی که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست به بقیه میدون بده...
کاش یه ذره بیشتر فکر کنیم و با خودمون تکرار کنیم:"هیچ کس مثل من فکر نمی کنه"
واقعا همین طوره...
در طول تاریخ هم این امر اثبات شدست...
اما هنوز زمان می خواد که همه باورش کنن...
خیلیا ادعا دارن که می دونن و این چیزا رو قبول دارن....
اما همش یه ادعاست...هنوز کو تا باور....
هرچی بیشتر می فهمم بیشتر زجر می کشم...
بیشتر دلم میگیره از اون دسته آدمایی که کسی جز خودشون رو نمی بینن...
وای از این دنیای خاکی که توش هیچ جوره آرامش نداری...
امان از بعضی آدما...


behnam5555 09-29-2011 08:49 AM


یادمان باشد که زیبایی های کوچک را دوست بداريم

حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند


behnam5555 09-29-2011 08:51 AM

شهردار ، به هنگام بازديد از يك بيمارستان رواني از روانپزشك پرسيد : شما چطور مي فهميد كه يك بيمار رواني به بستري شدن نياز دارد يا نه !؟

روان پزشك گفت :
ما وان حمام را پر مي كنيم و يك قاشق چايخوري ، يك فنجان و يك سطل جلوي بيمار مي گذاريم و از او مي خواهيم كه وان را خالي كند .

شهردار گفت :
آهان ! فهميدم ! آدم عادي بايد سطل را بردارد چون بزرگ تر است !

روان پزشك گفت :
نه ! آدم عادي درپوش وان را بر مي دارد !! حالا دوست داريد در کدام اتاق تيمارستان ما بستري شويد !!!؟؟

پی نوشت :


يك : راه حل مسئله هميشه در گزينه هاي پيشنهاد شده نيست.

دو : در حل مشكل و در هنگام تصميم گيري ، هدف نبايد فراموش شود . در داستان فوق هدف خالي كردن آب وان است نه استفاده از ابزار پيشنهادي .

سه : همه راه حل ها هميشه در تيررس نگاه نيستند .



اکنون ساعت 03:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)