یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود |
دولت آنست که بی خون دل آید بکنار
ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست |
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی |
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست |
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبین است |
توانا و دانا و داننده اوست
خرد را و جان را نگارنده اوست |
تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر که دلامید در وفای توبست |
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم از که مینالی و فریاد چرا میداری |
یاد باد آنکو به قصد خون ما
عهد را بشکست وپیمان نیز هم |
مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی در عرصه خیال که آمد کدام رفت |
اکنون ساعت 12:37 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)