من جهد همیکنم قضا میگوید
بیرون ز کفایت تو کاری دگراست |
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم |
معرفت نیست در این قوم خدا را سببی
تا برم گوهر خود را به خریدار دگر |
روز و شب خوابم نمی آید ز چشم غم پرست
بسکه در بیماری چشم تو گریانم چو شمع |
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
در این غوغا که کس کس را نپرسد
من از پیر مغان منت پذیرم |
مهر تو عکسی بر ما نیفکند
آیینه رویا آه از دلت آه |
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست |
تو خود وصال دگر بودی ای نـسیم وصال
خـطا نـگر کـه دل امید در وفای تو بست |
اکنون ساعت 08:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)