حافظ وظیفه تو دعا گفتن است وبس
در بند ان مباش که نشنید یا شنید ه |
هر دم از این باد بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد س |
حسنت که همه جهان فسونش بگرفت
درد حسد حسود چونش بگرفت سرخی رخت ز گرمی و خشکی نیست از بس عاشق که کشت خونش بگرفت چ |
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد ی |
یارب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادارک انداز ک |
کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما ل |
لطفا دو سه سطر زندگی قرض بگیر
لای کلمات مرده را درز بگیر نگذار به مردن دلم بو ببرند این شاعر مرده را خودت فرض بگیر! //ن |
نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشم
مسکین خبرش از سر و دردیده حیا منست گ |
گلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی بدستم بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم غ |
نقل قول:
غیرتم بین که برآرنده ی حاجات هنوز از لبم نام تو هنگام دعا نشنیدست //ک |
اکنون ساعت 02:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)