راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد |
حرص گوید: چون نگردی گرد خمر و قمر و رمز
عقل گوید: رو بخوان «قل فیهما اثم کبیر» |
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و من رفته ام بارها |
چون برون از شش جهت بد گنج عشق
زان جهت بی این جهاتم میدهد |
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست |
در زمین بی زمین سجود بریم
در جهان بیجهان نماز کنیم سه شراب حقیقتی بخوریم چار تکبیر بر مجاز کنیم |
در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است
این از لب یار خواه و آن از لب جام |
گر همچو من افتاده این دام شوی
ای بس که خراب باده و جام شوی ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم با ما منشین وگرنه بدنام شوی |
این دم مست توام رطل دگر درد هم
تا بشوم محو تو از دو جهان والسلام |
در همه جای این جهان هم نفسم کسی نیود
جهان دیار غربت است از این دیار خسته ام |
اکنون ساعت 02:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)