گر می نخوری طعنه مزن مستانرا
بنیاد مکن تو حیله و دستانرا ط |
طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار باز آید و با وصل قراری بکند م |
ما سوخته حالان و شما سیر و ملولان
آخر بنگویید که این قاعده تا کی ر |
روی او چون پرتو افکند اینت روز
زلف او چون سایه انداخت اینت شب ن |
نشانیهاست در چشمش نشانش کن نشانش کن
ز من بشنو که وقت آمد کشانش کن کشانش کن ز |
ز دولتخانه این هفت فغفور
سخن را تازهتر کردند منشور ک |
کس مشکل اسرار اجل را نگشاد
کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد .......... |
نه با شیری کسی را رنجه دارد
نه از شیران کسی هم پنجه دارد گ |
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است ///... |
از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت
که از تو درد دل ای جان نمیرسد به علاج س |
ساقی ز شراب حق پر دار شرابی را
درده می ربانی دلهای کبابی را ش |
شبی خوش است و ز اغیار نیست کس بر ما
غنیمت است ملاقات دوستان امشب ج |
جان را تو پیدا کردهای مجنون و شیدا کردهای
گه عاشق کنج خلا گه عاشق رو و ریا د |
در این اندیشه بودم مدتی چند
که نزلی سازم از بهر خداوند غ |
غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب باده لعل تو هوشیارانند ط |
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف طرف کرم ز کس نبست این دل پرامید من گر چه سخن همیبرد قصه من به هر طرف // د |
دوش در خواب چنان دید خیالم که سحر
گذر افتاد بر اصطبل شهم پنهانی /.... |
چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب
که به امید تو خوش آب روانی دارد // ... |
هیچ تعبیر نمیدانمش این خواب که چیست
تو بفرمای که در فهم نداری ثانی م |
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد عالم از ناله عشاق مبادا خالی که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد // ... |
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا در نگرد که بیتو چون خواهم خفت ب |
ببالید کوه آبها بر دمید
سر رستنی سوی بالا کشید ت |
ترکیب پیالهای که درهم پیوست
بشکستن آن روا نمیدارد مست ل |
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینههای کباب ف |
فریدونش فرمود تا رفت پیش
بکرد آشکارا همه راز خویش ق |
قافله بس رفت از این راه، لیک
کس نشد آگاه که مقصد کجاست ه |
همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف
همچو سرو چمن خلد سرا پای تو خوش م |
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد ل |
لنگ لنگان قدمی بر میداشت
هر قدم دانه ی شکری میکاشت ظ |
ظلمت شب پرتو ظلمات من
نور مه از نور ملاقات من ژ |
ژينا گل من گل خوشگل من
به عشقت اسيرم بي تو من ميميرم ا |
شعر حساب نمیشه
ای دوست، تو مرا همه دشنام میدهی من میکنم، دعای تو، این نیز بگذرد ب |
نقل قول:
ژرف در غنچه گلزار نگر تا نگري كه بسي خون جگرانند تو را من نه همين ب به که بجوی و جر دانش چرد آهوی جانست که اندر چراست چ |
چو بنشنید از او این سخن کدخدای
بکرد آنچه گفتش بدو رهنمای ..... |
دانی ملخ چه گفت چو سرما و برف دید:
تا گرم جست و خیز شدم نوبت شتاست ن |
نسبتی گیرم از سپهر بلند
که نیارد به روی شاه گزند ش |
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر ه |
هیچکس را ز خسروان جهان
کس ندیداست آشکار و نهان و |
واجب آید چونک آمد نام او
شرح کردن رمزی از انعام او ق |
قدح شکست و شرابم نماند و من مخمور
خراب کار مرا شمس دین کند معمور ع |
اکنون ساعت 06:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)