غم غریبی و غربت چو بر نمیتابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم |
ناله شهریار از این چاه به در نمی شود
ور نه کمند مو هلد ماه به دسترس مرا |
مگر طراری بسیار میکرد
کمند طرهاش زان سر بریدش |
دی گلهای ز طرهاش کردم و از سر فسوس |
دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی
ز نامساعدی بختش اندکی گله بود |
ساقی ا لطف نمودی قدحت پر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد |
تشویش وقت پیر مغان میدهند باز
این سالکان نگر که چه با پیر میکنند |
باز من ماندم و خلوتی سرد
خاطراتی ز بگذشته ای دور یاد عشقی كه با حسرت و درد رفت و خاموش شد در دل گور |
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
عشق آن لوطی سرمست خریدار من است |
من از این طالع شوریده برنجم ورنی
بهرمند از سر کویت دگری نیست که نیست |
اکنون ساعت 02:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)