تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشين درياب پ |
پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرين بر نظر پاک خطاپوشش باد " ب " |
به دل گویم که چون مردان صبوری کن دلم گوید
نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد می دانم "ك" |
کاشکي در فرش بودي عرش علوي تا بود
پادشاه اين چنين را بارگاهي آن چنان گ |
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد باید بچشد عذاب تنهایی را مردی که ز عصر خود فراتر باشد " ب " |
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید کز این خاک برآیید سماوات بگیرید "ز" |
زنده باشی ای وطن
مهر تو تابنده باد رودهایت پر خروش شادیت پاینده باد ل |
ليک به شغل دعا است آن قدرش اشتغال
کز صفتش عاجز است صاحب طي لسان خ |
خيز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنيم کاين همه نقش عجب در گردش پرگار داشت " س " |
سعی طبیب موجب درمان درد نیست
از خود طلب دوای مبتلای خویش "ف" |
اکنون ساعت 02:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)