![]() |
پر از بغضم پر از حرف سکوتم
تو رو گم کردم اما روبروتم منو برگردون اون جایی که بودم آخه تا کی گرفتار قنوتم تو دنیایی که جای آرزوهاست کسی جز تو منو عاشق نمیخواست بیا تا سر بذارم رو ی شونه ات دلم مثل خودت تنهای تنهاست هنوزم زخمی سیب فریبم اسیر این شبای نا نجیبم تو خوبی کن بیا به خلوت من تو که میدونی من اینجا غریبم هنوزم عکس چشمات روبرومه نگاه تو تمامه آرزومه بذار باور کنم دستاتو دارم نگیری دستامو کارم تمومه |
من ميخوام ديگه فراموشت كنم
تو بمون با اون غرور لعنتي |
تنگه دلم یه جای دنج گوشه میخونه میخوام عاشقمو دیوونه ام همدم دیوونه میخوام تنگه دلم یه جای دنج گوشه میخونه میخوام عاشقمو دیوونه ام همدم دیوونه میخوام چه سخته تشنه مردن کنار چشمه مردن چه سخته خواستن اما به خواری جون سپردن چه سخته گل بمیره در انتظار شبنم چه سخته دل بمیره بنا مرادی کم کم کو دست مهربونی واسه نوازش دل بده شراب نابی برای خواهش دل تنگه دلم یه جای دنج گوشه میخونه میخوام عاشقمو دیوونه ام همدم دیوونه میخوام |
هیچکس در دل تاریکی شب
با چراغی بسراغم نرسید هیچکس موقع پژمردن فصل با گلی تازه بباغم نرسید هیچکس هیچکس بازو به بازویم نداد ای روزگار گل پریشان شد زمستان شد بهار از جوانی نیست چیزی یادگار هیچکس اینروزها همدرد و همرازم نشد آگه از درد من و دلسردی سازم نشد باد زیر بال پروازم نشد هیچکس هیچکس در دل تاریکی شب با چراغی بسراغم نرسید هیچکس موقع پژمردن فصل با گلی تازه بباغم نرسید هیچکس .. هیچکس .. هیچکس ... |
کنار قطره ی اشکم هزار خاطره دفنه اینقدر خاطره داری که گویی قد یک قرنه گلو می سوزه از عشقت عشقی که مثل زهره ولی بی عشق تو هر دم خنده با لبهای من قهره درسته با منی اما به این بودن نیآزارم تو که حتی با چشماتم نمیگی آه دوست دارم اگه گفتی دوست دارم فقط بازی لبهات بود وگرنه رنگ خودخواهی نشسته تویه چشمات بود هر چی عشقه توی دنیا ، من میخواستم مال ما شه اما تو هیچ وقت نذاشتی بین مون غصه نباشه فکر می کردم با یه بوسه با تو همخونه می مونم نمی دونستم نمی شه آخه بی تو نمی تونم گله می کنم من از تو ، از تو که اینهمه بی رحمی هزار بار مردم از عشقت تو که هیچ وقت نمی فهمی چشام همزاد اشک و خون دلم همسایه ی آهه زمونه گرگ و عشق تو شبیه مکر روباهه شدم چوپان ساده لوح کنار گله ی احساس چه رسمی داره این گله سر چنگال گرگ دعواس تو اینقدر خواستنی هستی که این گله نمی فهمه اگه لبخند به لب داری دلت از سنگ و بی رحمه ببخش خوبم اگه این عشق نیمه ی تو رو رو کرد نفرین به دل ساده که به چنگال تو خو کرد هر چی عشقه توی دنیا ، من میخواستم مال ما شه اما تو هیچ وقت نذاشتی بین مون غصه نباشه فکر می کردم با یه بوسه با تو همخونه می مونم نمی دونستم نمی شه آخه بی تو نمی تونم گله می کنم من از تو ، از تو که اینهمه بی رحمی هزار بار مردم از عشقت ، تو که هیچ وقت نمی فهمی |
از خاطرات گمشده می آیم تابوتی از نگاه تو بر دوشم
بعد از تو من به رسم عزاداران غیر از لباس تیره نمیپوشم در سرد سیری از من بیهوده وقتی که پوچ وخسته و دلسردم شب ها شبیه خواب و خیال انگار تب می کند تن تو در آغوشم |
آنقدر نیامدی
آنقدر ندیدمت که شبها در تکاپوی به یادآوردن نگاهت ناخودآگاه خوابم میبرد.... |
دو گام مانده به هم ، سیبی از هوا افتاد چه اتفاق قشنگی میان ما افتاد دو گام مانده به هم ، آسمان شرابی شد سمند دختر خورشید آفتابی شد نه حزن ماند نه اندوه ، نه قیل و قال نه غم سکوت بود و تماشا دو گام مانده به هم عجیب آنکه تو ام مثل من شدی آن شب دچار حس خیالی شدن شدی آن شب دو گام مانده به هم عمر جاودان بودم که در حضور تو بالاتر از زمان بودم |
|
چگونه بی تو سر كنم
چگونه شب سحر كنم بدون تو چه آسمان حرام گشته بر دلم بدون تو چه آسمان خراب گشته بر سرم بدون تو یه ماهی بدون تنگ بدون تو سكوت مرده ای خموش بدون تو ستاره ای بی فروغ بدون تو پرنده ای شكسته بال بدون تو شبم - شبی كه ندارد او سحر بدون تو غروب غم گرفته ام بدون تو یه ابر تكه پاره ام بدون تو... |
اکنون ساعت 12:57 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)