پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   اشعار زیبا - اشعاری که دوستشان داریم برای تقدیم به عزیزانتان یا برای دل خودتان (http://p30city.net/showthread.php?t=1851)

رزیتا 12-17-2011 08:43 PM

هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی
ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد

چو گفتمش که دلم را نگاه دار بگفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد

سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد

غبار راه گذارت کجاست تا حافظ
به یادگار نیسیم صبا نگه دارد

SOHRAB_HAZHII 12-17-2011 11:39 PM

چه اهمیت دارد


هر کجا هستم ، باشم،
آسمان مال من است.

پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچهای غربت؟من نمی دانم
که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست.
و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد.
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست .
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست.
زیر باران باید با زن خوابید.
زیر باران باید بازی کرد.
زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی ،
زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون”است.

رخت ها را بکنیم:
آب در یک قدمی است.

روشنی را بچشیم.
شب یک دهکده را وزن کنیم، خواب یک آهو را.
گرمی لانه لکلک را ادراک کنیم.
روی قانون چمن پا نگذاریم.
در موستان گره ذایقه را باز کنیم.
و دهان را بگشاییم اگر ماه در آمد.
و نگوییم که شب چیز بدی است.
و نگوییم که شب تاب ندارد خبر از بینش باغ

سهراب سپهری

مهرگان 12-18-2011 01:25 AM

هر چی آرزوی خوبه، مال تو . . .
 
CENTERi ]هر چی آرزوی خوبه، مال ت:53:و
هر چی که خاطره داری، مال من . . .
اون روزای عاشقونه مال تو
این شبای بیقراری مال من

منم و حسرت با تو گم شدن . . .
تویی و بدون من رها شدن . . .
آخر غربت دنیاس مگه نه؟
اول دوراهی آشناشدن . . .

تو نگاه آخر تو آسمان خونه نشین بود دلتو شکسته بودن همه ی قصه همین بود

میتونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا
اما بیدارم و بی تو
مثل تو
تنهای تنها ..........................


چه جوری از تو بگذرم؟
تویی که معنی منی . . .
تویی که ..........[/CENTER]

رزیتا 12-18-2011 09:03 PM

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با او رطل گران توان زد

بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد

قد خمیده ما سهلت نماید اما
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد

در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی
جام می مغانه هم با مغان توان زد

درویش را نباشد برگ سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند
عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد

گر دولت وصالت خواهد دری گشودن
سرها بدین تخیل بر آستان توان زد

عشق و شباب و رندی مجموعه مرادست
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد

شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد

حافظ به حق قرآن کز شید و زرق باز آی
باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد

hossein 12-19-2011 08:49 AM

فراموش می کنم


فراموش می کنم

فراموش می کنم تقدیزی را که با تو رقم خورده شد

فراموش می کنم لحظاتی را که با تو سپری شد

فراموش می کنم نفسی را که با نفس تو هماهنگ شد

فراموش می کنم دلی را که برای وداع تو ترک خورده شد

فراموش می کنم اشکی را که برای انتظار تو جاری شد

فراموش می کنم رویاهایی که با تو پروزانده شد

فراموش می کنم ارزوهایی که با وجود تو محقق شد

فراموش می کنم خونی که با نبض تو در رگ هایم جاری شد

فراموش می کنم

فراموش می کنم

زندگی!
دوست!
تو....
همه


فرگل 12-19-2011 09:04 AM

سلام عزیزم

نمی دونم چی بگم ..
حالا که رفتی نمی دو نم چطوری زنده بمونم
گفتی من دیوونه بودم آره من دیوونه بودم چون حالا که نیستی نمی دو نم با کی بمونم.
تو رفتی هنوزم خاطراتت زنده موندن .
هنوزم هر شب و هر روز به یادت می نویسم....
دلتنگی های بیشترم رو پشت اشک های اسمون می ریزیم تا که معلوم نباشه چقدر عاشقت بودم.
رفتی اما نگفتم خداحافظ تا همیشه چون هنوزم با منی توی قلبم تا همیشه...
اما خداحافظ خداحافظ به ظاهر و خوش آمدی به این قلب که نداره هیچ قراری.

فرگل 12-19-2011 09:07 AM

سفر


رفتی نیامدی وسفردلفریب شد


نااشنای کوچه پشتی رقیب شد


تاریخ اشنایی مارا بهم زدند


تقویم روی میزتوبامن قریب شد


دل رابه جرم پرسه زدن دارمیزنم


میرم ترین نگاه توبهم صلیب شد


ان جمعه هاکه نبودی به نام عشق


فالی گرفتم ایه ی امن یجیب شد


یادش بخیرلحظه ی اخرسبد سبد


گل بود وخنده بود ونگاهت که سیب شد

فرگل 12-19-2011 09:12 AM

ترکم مکن
ترکم مکن ای عشق من بی همزبانم
تنها تو یی ای نازنین آرام جانم
اینجا کسی در سینه اش رویا ندارد
دل را سپردن تا ابد معنا ندارد
سر در گریبانم کسی هم درد من نیست
از عشق جز آلودگی چیزی ندیدم
از فصل های دوستی من دل بریدم
این زندگی دیگر سرو سامان ندارد
دیگر به عشق من کسی ایمان ندارد
دیگر نمی داند که را باید صدا زد
این قلب را تا کی به طوفان بلا زد
من باغبان فصل های انتظارم
تو خوب می دانی من اینجا بی قرارم http://blogfa.com/images/smileys/06.gifhttp://blogfa.com/images/smileys/28.gif

فرگل 12-19-2011 09:14 AM

گفتی که نخواهی رفت
خواهی ماند
تا ابد دوستم خواهی داشت
اما تمام نرفتن ها را رفتی !!!
تمام ماندن ها را نماندی!!!!!!!
تمام دوست داشتن ها را......... رها کردی
دیگر از همه اطرافیانم حتی از در و دیوار ، سکوت وتنهائی ام خسته شده ام.
از همه.........................

فرگل 12-19-2011 09:18 AM

باز امشب میان واژه ها انگار
درگیرم
من از این واژه های تلخ و تکراری
دلگیرم
شب رویا و کابوسش
تن تب دار و درمانش
طلوع صبح و بیداری
من و تکرار تنهایی
هوای تازه و نم دار
شکایت های بس غم دار
دل بی تاب یک عاشق
نوای ناله های دل
کبوترهای آزادش
رها،در اوج،بر بامش
من و این زورق تنها
تو و این ناخدایی ها
حضور تازه ی فانوس
و قلبم با غمت مأنوس
سخن از آرزوهایم
نهان در قلب ،رویایم
هوای دیدنت در دل
امید ِعاشق بیدل
دوباره بیقراریهای یک نامه
دوباره این من ِ درگیر یک ناله
و باز هم انتهای شب...
سکوت سرد و اجباری
خداحافظ
و دلداری
امیدم، بودن ِ فردا
بهانه
خواب و یک رویا


اکنون ساعت 09:20 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)