دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد |
در بزم دور یک دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را |
ای معرا اصل عالی جوهرت از حرص و آز
وی مبرا ذات میمون اخترت از زرق و ریو |
وانگهم درداد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بر بط زنان می گفت نوش |
شب وصل است و نبود آرزورا دسترس اینجا |
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرود گل و ریحان را |
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت بنگر که از کجا به کجا میفرستمت حیف است طایری چو تو در خاکدان غم زین جا به آشیان وفا میفرستمت |
ترسم این قوم که بر دردکشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را |
آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کرد |
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل |
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما |
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها |
از سایه به خورشید اگرت هست امان
خورشید رخی طلب کن و سایهٔ گل |
لبش می بوسم و در می کشم می
به آب زندگانی برده ام پی |
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست |
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو |
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند |
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو |
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به |
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را |
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی |
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست |
تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت
همت در این عمل طلب از میفروش کن |
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد |
در خم زلف تو آویخت دل از چاه ز نخ
آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد |
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند |
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست |
تا درین زندان فانی زندگانی باشدت
کنج عزلت گیر تا گنج معانی باشدت |
تا نفس را راست کردم، ریخت اوراق حواس |
تافته عشق دوزخی ز اهل نصیحت اندرو
بر من و دل گماشته سد ملک عذاب را |
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها |
از کاه ، کهربا بگریزد به بخت ما
خنجر به جای برگ برآرد درخت ما |
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم |
این جهان را ترک کن تا چون گذشتی زین جهان
این جهانت گر نباشد آن جهانی باشدت |
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج |
جز غیر کسی همره آن عربده جو نیست
بد میرود این راه و روش هیچ نکو نیست |
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود سیل و از مژه روانه |
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد |
در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم |
اکنون ساعت 01:34 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)