بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
با دردکشان هر که درافتاد ور افتاد // ن |
نیک باشی و بدت پندارند
به که بد باشی و نیکت بینند س |
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت. ک |
کنون پنداری ای کوتاه همت
که خواهد کردنت روزی فراموش ش |
شبی از سوز دل گفتم قلم را
بیا بنویس غم های دلم را ض |
روزها گـــر رفـت گو : رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست //ز |
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد ت |
تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه پرکن قدح باده که معلومم نيست کاين دم که فرو برم برآرم يا نه // ی |
یارب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
و آن سهی سرو خرامان به چمن بازرسان و |
وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا // ی |
اکنون ساعت 02:13 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)