دلق حافظ به چه ارزد به می اش رنگین کن
وانگهش مست و خراب از سر بازار بیار |
به گورستان گذر کردم صباحی
شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله ای با خاک میگفت که این دنیا نمی ارزد به کاهی |
بازش سخن ز زلف تو و شانهی تو بود
برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک کورا هوای دام تو و دانهی تو بود بیگانه شد بغیر تو هر آشنای راز |
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم |
ای سرو ناز حسن که خوش میروی به ناز
عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز |
ای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من |
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد |
ای عشق کز قدیم تو با ما یگانهای یک یک بگو تو راز چو از عین خانهای از بیم آتش تو زبان را ببستهایم تا خود چه آتشی تو و یا چه زبانهای .... |
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم |
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قران ز بر بخوانی در چهارده روایت روایت |
اکنون ساعت 02:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)