![]() |
دل داده ام بر باد، بر هر چه بادا باد
مجنونتر از ليلي، شيرينتر از فرهاد اي عشق از آتش، اصل و نسب داري از تيرهی دودي، از دودمان باد آب از تو طوفان شد، خاک از تو خاکستر از بوي تو آتش، در جان باد افتاد هر قصر بي شيرين، چون بيستون ويران هر کوه بي فرهاد، کاهي بدست باد هفتاد پشت ما از نسل غم بودند ارث پدر ما را، اندوه مادرزاد از خاک ما در باد، بوي تو ميآيد تنها تو ميماني، ما ميرويم از ياد |
اینجا همه هر لحظه میپرسند: « حالت چطور است؟ » اما کسی یک بار از من نپرسید « بالت . . . » ***** تقصیر من نبودکه با این همه . . . که با این همه امید قبولی در امتحان سادهی تو رد شوم اصلاً نه تو ، نه من! تقصیر هیچ کس نیست از خوبی تو بود که من بد شدم |
آبی دریا قدغن شوق تماشا قدغن عشق دو ماهی قدغن با هم و تنها قدغن برای عشق تازه / اجازه بی اجازه پچ پچ و نجوا قدغن رقص سایه ها قدغن کشف بوسه ی بی هوا به وقت رویا قدغن برای خواب تازه / اجازه بی اجازه در این غربت خانگی بگو هر چی باید بگی غزل بگو به سادگی بگو زنده باد زندگی برای شعر تازه/اجازه بی اجازه از تو نوشتن قدغن گلایه کردن قدغن عطر خوش زن قدغن تو قدغن من قدغن برای روز تازه/اجازه بی اجازه .. |
دست خودم نبود یهو عاشق خنده هات شدم دست خودم نبود یهو دیوونه ی نگات شدم دست خودم نبود یهو پاتو گذاشتی تو دلم شدی تمام زندگیم ، می شنوی گل خوشکلم ؟ دست خودم نبود که دنیام یهو شدن تیره و تار دلم که عاشق تو شد چشام شدن ابر بهار به خدا دست من نبود تو قلبمو کردی اسیر جونم و میکنم فدات اگه بگی واسم بمیر دست خودم نبود چشات دل منو دیوونه کرد دلم هوای گریه داشت عشق تورو بهونه کرد کاشکی می شد فقط یه بار قلبت صدامو می شنید اون چشای مهربونت غم نگامو می دید اما بازم عشق منو توی نگاهم ندیدی عاشقی دست من نبود کاشکی اینو می فهمیدی :53::53: |
تا كسى رخ ننمايد زكسى دل نَبَرد دلبرما دلِ ما بُرد و به كس رخ ننمود ديده از ديدار مَهرويان گرفتن مشكل است هر كه ما را اين نصيحت مىكند بىحاصل است گر به صد منزل فراق افتد ميان ما و دوست همچنانش در ميان جان شيرين منزل است {پپوله} {پپوله} {پپوله} |
می روم دور از تو با دنیای خود خلوت کنم
باید آخر من به این بیگانگی عادت کنم عادت کنم عادت کنم ... گرچه بی تو زندگی معنای زیبایی ندارد می روم چون عشق من در قلب تو جایی ندارد می روم چون عشق من در قلب تو جایی ندارد... یا علی مدد |
آباداني جان ميشه کمي توضيحش بدي؟
شعر از خودته؟ |
ساقی جان بخاطر تاخیر در پاسخ عذر می خواهم سرعت اینترنت اینجا به نحو زجر آوری پایینه اما شعر نه از ستار هست یعنی اون خونده و من به همین ابیات اکتفا کردم گرچه همه رو بلدم
یا علی مدد |
............... |
چه سود گر بگویمت که شام تا سحر نخفته ام و یا اگر دمی به خواب رفته ام تو را به خواب دیده ام چه سود گر بگویمت که بی تو با خیال تو به می پناه برده ام ونقش آن دو چشم قصه گو به جام پر شراب دیده ام چه سود گر بگویمت که دوریت چو شعله های تند تب به خرمن وجود من شراره های درد میزند ومن درون آن زبانه هابنای این دل رمیده را ز بن خراب دیده ام چه سود گر بگویمت که بی تو کیستم و چیستم که بحر پرخروش من تویی و ساحل صبور و بی مغان منم و من درون موجهای سرکشت تمام هستی و وجود خویش را چو یک حباب دیده ام چه سود گر بگویمت که من ز دوری تو هر نفس چو شمع آب میشوم و اشکهای گرم من به دامن شب سیاه میچکد و من میان قطره های چون بلور آن محبت تورا چو نقش سرد آرزو به روی آب دیده ام چه سود گر بگویمت تورا به خواب دیده ام و یا که نقش روی تو به جام پر شراب دیده ام |
اکنون ساعت 09:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)