- -
معرفی فیلم
(
http://p30city.net/showthread.php?t=28801)
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:25 PM |
ملاقات با جاندو - Meet John Doe
سال تولید : ۱۹۴۱
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : فرانک کاپرا.
کارگردان : کاپرا.
فیلمنامهنویس : رابرت ریسکین، برمبنای داستانی زندگی و مرگ جان دو نوشته رابرت پرسنل و ریچارد کانل.
فیلمبردار : جرج بارنز.
آهنگساز(موسیقی متن) : دیمیتری تیومکین.
هنرپیشگان : گاری کوپر، باربارا استانویک، اداوارد آنولد، والتر برنان،جیمز گلیسن، جین لاکهارت، اروینگ بیکن و رجیس تومی.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۳۵ دقیقه.
"آن میچل" (استانویک)، روزنامهنگار پرتلاش، با آمدن سردبیر تازه، "هنری کانل" (گلیسن)، کارش رااز دست میدهد. او با عصبانیت آخرین مطلبش را بهنام یک ایدهآلیست خیالی بهنام "جان دو" مینویسد و از زبان او از قربانی شدنش توسط صاحبان صنایع میگوید. "میچل" در نامه ساختگیاش از طرف "جاندو"، میگوید که شب کریسمس خودش را از بالای اختمان شهرداری به پائین پرت خواهد کرد. واکنش خوانندگان فوقالعاده است و "کانل" نامه را از "میچل" میخواهد. "میچل" اعتراف میکند که نامه ساختگی بوده، اما برای ادامه کارش در روزنامه، پیشنهاد میکند هالوئی را از میان خیل بیکاران پیدا کنند و داستان را با نام او ادامه دهند. نامه دیگری هم با همین امضا چاپ میشود و "کانل" برای نجات اعتبار روزنامهاش به "میچل" دستور میٔهد که یک "جاندو" بسازد و قرعه بهنام "لانگجان ویلوبی" (کوپر) میافتد...
٭ فیلمی سیاه و غریب از کاپرا و نخستین فیلمی که او مستقل و بدون پشتیبانی کمپانی همیشگیاش، کلمبیا، ساخت. فیلم اساساً حملهای است به گرایشهای فاشیستی آن دوره در آمریکا و مشخصاً جناح آلمانی / آمریکائی طرفدار نازیها. فیلمنامه ریسکین موقعشناسانه و خوشپرداخت است و کوپر و استانویک دیدنیاند. شهرت کاپرا در این زمان چنان بود که تمام بازیگران اصلی بدون خواندن فیلمنامه پذیرفته بودند تا جلوی دوربین بروند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:26 PM |
هندوچین - INDOCHINE
سال تولید : ۱۹۹۱
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : اریک اومان
کارگردان : رژی وارنیه
فیلمنامهنویس : اریک اورسنا، لوئی گاردل، کاترین کوئن و وارنیه
فیلمبردار : فرانسوا کاتونه
آهنگساز(موسیقی متن) : پاتریک دویل
هنرپیشگان : کاترین دونوو، ونسان پرز، لین دان پام، ژان یان، دومینیک پلان، هانری مارتیو، کارلو برانت
نوع فیلم : رنگی، ۱۵۴ دقیقه
ـ هندوچین فرانسه (ویتنام)، اوایل دههٔ ۱۹۳۰، نبرد ویتنامیها علیه حکومت استعماری فرانسه آرام آرام آغاز میشود. ̎الیان̎ (دونوو) با پدرش و دختری ویتنامی، شاهزاده خانم یتیمی به نام ̎کامی̎ (پام)، که به فرزندی پذیرفته، یک کارخانهٔ تولید کائوچو را اداره میکند. ورود ̎ژان باپتیست̎ (پرز)، افسر نیروی دریائی این زندگی آرام را بر هم میزند. ̎ژان باپتیست̎ ابتدا به ̎الیان̎ علاقمند میشود، ولی بعد عشق پرشور ̎کامی̎ را بر میانگیزد. ̎کامی̎ در پی او تا منطقهای دور دست میرود و به دلیل کشتن یک فرانسوی، هر دو مورد تعقیب قرار میگیرند. و ... این حکایت را ̎الیان̎ سالها بعد برای ̎اتیین̎، ثمرهٔ وصلت ̎ژان باپتیست̎ و ̎کامی̎ تعریف میکند.
ـ تنها عناصر جذاب فیلم یکی حضور قدرتمند دونوو است، در نقش قهرمان زن ملیح و متکی به نفسی که در کشاکش آشوبها و تحولات سیاسی، زمینهٔ بقای نسلها را حفظ میکند و دیگری چشم انداز دیدنی و وسوسه انگیز ویتنام از نگاه یک غربی. و گرنه باقی هندوچین صرفاً حکایت قدیمی فیلمهای متأخر مربوط به استعداد و دگرگونی را باز میگوید، ضمن اینکه دیدگاهی ارتجاعی و ستایشگرانه نسبت به امپراتوری کبیر فرانسه را نیز غیر مستقیم تبلیغ میکند. استعمار، نه متنقدانه بلکه ملایم و با غم غربت نظاره میشود و عشق شدید میان افسر فرانسوی و دختر ویتنامی ـ یکی از باور ناپذیرترین جنبههای فیلم ـ طبق معمول اینگونه فیلمها، شکاف عمیق میان فرهنگها را به شیوهای تصنعی و دروغین، پر میکند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:26 PM |
خواهران - Sisters
سال تولید : ۱۹۷۳
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ادوارد ر. پرسمن
کارگردان : برایان د پالما
فیلمنامهنویس : لوئیزا رُز و دِ پالما، برمبنای داستانی نوشته د پالما.
فیلمبردار : گریگوری ساندو.
آهنگساز(موسیقی متن) : برنارد هرمان.
هنرپیشگان : مارگوت کیدر، جنیفر سالت، چارلز دورنینگ، بیلی فینلی، لایل ویلسن، برنارد هیوز و مری داونپورت.
نوع فیلم : رنگی، ۹۳ دقیقه.
مُد فرانسوی - کانادائی بهنام «دانیل بِرِتون» (کیدر)، بههنگام حضور در نمایشی تلویزیونی با «فیلیپ وود» (ویلسن)، جوانی سیاهپوست آشنا میشود. آن دو برای صرف شام به رستورانی میروند. در آنجا «امین» (فینلی)، شوهر سابق «دانیل»، سعی میکند او را همراه خود ببرد، اما کوشش او با مداخله «فیلیپ» ناکام میماند. «فیلیپ» همراه «دانیل» به آپارتمان او میرود و بهطور ناخواسته مشاجره او و خواهر دوقلویش، «دومینیک» را میشنود. فردای آن شب، وقتی «فیلیپ» برای تهیه داروهای مورد نیاز «دانیل» و همچنین خرید کیک تولد برای او از خانه خارج میشود، «دانیل» دچار یک حمله عصبی میشود و از حال میرود. «فیلیپ» باز میگردد و «دانیل» یا «دومینک»، در حالتی جنونآمیز بیدار میشود و با ضربات چاقو او را از پا درمیآورد. «فیلیپ» پیش از مرگ، با خون خود کلمه «کمک» را روی پنجره مینویسد. «گریس کالیر» (سالت)، خبرنگاری که در آپارتمان مقابل زندگی میکند، قضیه را به پلیس اطلاع میدهد. «امیل» به آپارتمان «دانیل» میآید، او را به حال عادی باز میگرداند و میگوید که این جنایت توسط «دومینک» انجام شده. آنان سپس جنازه را پنهان میکنند. پلیس در جستوجو، چیزی نمییابد و گفتههای «گریس» را نمیپذیرد. او به ناچار با کمک کارآگاهی خصوصی به نام «جوزف لارچ» (دورنینگ)، ماجرا را پیگیری میکند. «گریس» درمییابد که «دانیل» و «دومینیک» همان دوقلوهای مشهور «سیامی» هستند که به هنگام تولد توسط دکتر «امیل برِتون» از هم جدا شدهاند و «دومینیک» در اثر این عمل مرده است. او، «امیل» و «دانیل» را تا آسایشگاهی خصوصی تعقیب میکند، در آنجا به دام میافتد و «امیل» او را شستوشوی مغزی میدهد تا بپذیرد شاهد هیچ جنایتی نبوده است. «امیل» به یاد «دانیل» میآورد که چگونه پس از مرگ «دومینیک»، هر وقت که مردی قصد برقراری تماس با او را داشته، او به قالب شخصیت خواهر مردهاش فرورفته است. در این زمان، «امیل» که سخت دل باخته «دانیل» است، سعی میکند به او نزدیک شود، ولی «دانیل» او را از پا در میآورد. ماجرا با ورود پلیس به آسایشگاه خاتمه مییابد.
* نخستین فیلم هیچکاکیِ پالما. فیلم از ساختاری مشابه بیمار روانی (آلفرد هیچکاک، 1960) پیروی میکند: همراه ساختن تماشاگر با یکی از شخصیتها («فیلیپ») بهعنوان شخصیت مرکزی در نیمه اول فیلم و سپس قتل او، که تماشاگر را دچار تشویق و آشفتگی میسازد. سالت که در حالتی همانند پنجره عقبی ناظر جنایت میشود، ایفاگر یک شخصیت تیپیک هیچکاکی، مثل کاری گرانت در شمال به شمالغربی (هیچکاک، 1959) است: آدم لجوج و سرسختی که با وجود آنکه «واقعیت» را میگوید، اما هیچکس حرفش را نمیپذیرد. دِ پالما در صحنههائی مثل قتل «فیلیپ» و پنهان کردن جسد، استفاده هوشمندانهای از تقسیم پرده برای نمایش صحنههای همزمان و ایجاد تعلیق کرده است، با این همه مهمترین عامل وابستگی فیلم به سینمای هیچکاک، چیزی جز موسیقی سحرانگیز هرمان نیست.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:27 PM |
خاندان آشر - House Of Usher
سال تولید : ۱۹۶۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : راجر کورمن
کارگردان : کورمن
فیلمنامهنویس : ریچارد ماتسن، برمبنای داستانی نوشته ادگار آلن پو.
فیلمبردار : فلوید کرازبی.
آهنگساز(موسیقی متن) : لس باکستر.
هنرپیشگان : وینسنت پاریس، میرنا فاهی، مارک دامون و هاری الرب.
نوع فیلم : رنگی، ۸۵ دقیقه.
"رودریک آشر" (پرایس)، مالک سپیدمو و مهیب خانهای مرموز و قدیمی است که همراه با خواهرش، "مادلین" (فاهی) گوشه عزلت گرفته است. روزی "مادلین" خبر نامزدیاش با "فیلیپ" (دامون) را به او میدهد. "رودریک" به "فیلیپ" میگوید که او و خواهرش، آخرین بازماندگان "خاندان آشر"، به نوعی جنون مبتلا هستند که نباید به نسل دیگری منتقل شود. اما "فیلیپ" در خانه جنزده میماند. او با حادثههای عجیبی روبهرو میشود و تا دممرگ پیش میرود. در این بین، "مادلین" بیمار میشود. "رودریک" به "فیلیب" میگوید که "مادلین" بر اثر حمله قلبی مرده و او را در نمازخانه خانوادگی دفن میکند. اما سرپیشخدمت خانه به "فیلیپ" میگوید که نامزدش دچار از هوش رفتگی موقت و دورهای بوده و ممکن است و زنده به گور شده باشد...
٭ خاندان آشر، نخستین محصول ترسناک کورمن است که بودجه "معقولی" دارد، رنگی و سینماسکوپ ساخته شده و الهام گرفته از آثار پو است. موفقیت انتقادی و تجاری فیلم راه را برای اقتباسهای بعدی کورمن از پو گشود. خاندان آشر با فضاسازی و همانگیز و مؤثرش موفق میشود از "خانه" یک هیولا بسازد (کورمن مجبور شده بود در پاسخ به گلههائی که از فقدان یک مخلوق ترسناک در فیلم شده بود، ماهیت مخوف خانه تأکید بیشتری کند). استفاده هوشمندانه کورمن از رنگ، تارهای عنکبوت و صداهای غژغژ و خشنخشن درها و اثانیه، خانه را عامل تمامی رخدادها و رفتارهای جنونآمیز جلوه میدهند. پرایس در نقش مالک مشئوم خانه "آشر" فوقالعاده است. در سال ۱۹۸۸ برمبنای داستان پو، فیلمی به همین نام، به کارگردانی آلن برکینشا و همکاری آلیور رید و دانلد پلیزنس ساخته میشود.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:27 PM |
والدو پیر بزرگ - The Great Waldo Pepper
سال تولید : ۱۹۷۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جرج روی هیل
کارگردان : هیل
فیلمنامهنویس : ویلیام گُلدمن، برمبنای داستانی نوشته هیل.
فیلمبردار : رابرت سورتیس.
آهنگساز(موسیقی متن) : هنری منسینی.
هنرپیشگان : رابرت ردفورد، بو سونسن، بو بروندین، سوزان ساراندون، جفری لوئیس، ادواردد هرمان، فیلیپ برانز، جین پیترز، مارگوت کیدر و اسکات نیومن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۸ دقیقه.
نبراسکا، سال 1926. «والدو پپر» (ردفورد)، خلبان هواپیماهای تکنفره زمان جنگ جهانی اول، برای گرداندن مردم در آسمان بلیت میفروشد و برایشان قصهای تعریف میکند: «ارنست کسلر» (بروندین)، بهترین خلبان جنگی آلمانیها، به تنهائی سه هواپیمای آمریکائیها را سرنگون کرده و بعد، وقتی مسلسل «والدو» گیر کرده، به جای آنکه او را هم بزند، برایش سلام نظامی فرستاده است. حاصل داستان دروغ نیست، فقط «والدو» در آن نقشی نداشته است. «والدو» با خلبان دیگری بهنام «آکسل اولسن» (سونسن) وارد سیرکهوائی «دکتر دیلهوفر» (برانز) میشود تا پول کافی برای ساختن هواپیمائی را فراهم کند که دوستش، «ازرا استایلز» (هرمان) طراحی کرده و با آن میتواند نمایشی بهتر از نمایشهای «کسلر» اجرا کند. وقتی دوست «آکسل»، «مریبت» (ساراندون) در حین نمایش کشته میشود، «والدو» و «آکسل» از پرواز منع میشوند؛ و «والدو» با حسرت تلاش «ازرا» را برای شکست دادن «کسلر» در پرواز نمایشی تماشا میکند، تلاشی که به مرگ «ازرا» منجر میشود. «والدو» بهعنوان بازیگر بدل به هالیوود میرود و در فیلمی که براساس نبردهای هوائی افسانهای «کسلر» ساخته میشود - و در آن، «کسلر» نقش خودش را بازی میکند - ایفای نقش میکند. و بالاخره، بهعنوان بدل رودرروی قهرمان محبوب خویش قرار میگیرد. او و «کسلر» در حین فیلمبرداری از نقششان خارج میشوند و به نبردی واقعی میپردازند و کارگردان فرصتطلب فیلم هم فیلمبرداری را ادامه میدهد. وقتی برتری «والدو» بر «کسلر» ثابت میشود، او همان سلام نظامی افسانهای را برای «کسلر» میفرستد و هر دو هواپیما که بهشدت آسیب دیدهاند، میان ابرها ناپدید میشوند.
* والدو پیر بزرگ با تدوین خاطرهانگیز عکسهای تاریخی، شروعی نوستالژیک دارد. اما بعد معلوم میشود که هیل اینبار هوسهایش را حسابی کنترل کرده است و نمیگذارد جلوههای شیک فیلمهای قبلی خودش، بوچ کسیدی و ساندنس کید (1969) و دغلبازی (1973)، تکرار شود. فیلم بارون سرخِراجر کورمن (1971) کاوش عمیقتری در رمز و راز جسارت انتحاری خلبانان جنگ جهانی اول است، ولی هیل در سومین بررسیاش از مرزهائی که تنگتر و تنگتر میشود، از درون یک کارخانه رویاسازی به کارخانه دیگری که مدتها قبل به دلیل اشاعه هوانوردی متمدن و مقررات ایمنی تعطیل شده است، ادای دین میکند و از همان آغاز اذعان میکند که فیلمش فقط یک فیلم است و ریشههایش را باید در روزهای قدیمی معصومیت و ماجراجوئی، جائی میان سریال دوره صامتِ مخاطرات پالین و فیلم فرشتگان دوزخ (هوارد هیوز، جیمز ویل، مارشال نیلان و لوتر رید، 1930)، جستوجو کرد.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:28 PM |
شبهای وحشی - LES NUITS FAUVES
سال تولید : ۱۹۹۲
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : نلا بانفی
کارگردان : سیریل کولار
فیلمنامهنویس : سیریل کولار
فیلمبردار : مانوئل تران، بر مبنای رمانی نوشتهٔ خودش
هنرپیشگان : کولار، رومان بورینژه، کارلوس لوپز، کورین بلو، کلود وینتر، ماریا اشنایدر، کلمانتین سلاری و لورا فاوالی
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۶ دقیقه
ـ سال ۱۹۸۶. ̎ژان̎ (کولار)، عکاس پاریسی هنگام مراجعت از سفر شغلی به مراکش در مییابد که به ایدز مبتلا شده است. او و ̎لورا ̎ (بورینژه)، دختر هجدهساله، مجذوب هم میشوند ولی ضمناً رابطهای هم با مرد جوان پرشوری به نام ̎سامی̎ (لوپز) دارد. ̎لورا ̎ از اینکه ̎ژان̎ پیشتر دربارهٔ ابتلای خود به ایدز چیزی نگفته به خشم میآید، در عین حال که به رابطهٔ ̎ژان̎ و ̎سامی̎ نیز حسادت میورزد. پس از رفتن ̎لورا ̎ ، ̎سامی̎ نزد ̎ژان̎ میماند. ̎لورا ̎ باز میگردد و از یافتن ان دو با هم عصبانی میشود. ̎ژان̎ درمانش را آغاز و سعی میکند که از ̎لورا ̎ فاصله بگیرد. ̎لورا ̎ ادعا میکند که ویروس به او هم منتقل شده ولی خیلی زود مشخص میشود که دروغ میگوید. ̎ژان̎ در مییابد که ̎سامی̎ با یک گروه فاشیست همکاری دارد و جلوی آنان را وقتی مشغول کتک زدن یک عرب هستند، میگیرد. سپس به صحرا سفر میکند تا آرامش پایداری را بیابد.
ـ یک پروژهٔ شخصی برای کولار که علاوه بر کارگردانی، بازیگر اصلی و نویسندهٔ داستان مأخذ فیلم نیز هست. او از نخستین کسانی در فرانسه بود که از وضعیت ابتلاء به بیماری ایدز خود سخن گفت. تأثیر دستیاری او برای موریس پیالا در سبک شبه مستند فیلم آشکار است و هم آهنگ با حال و هوای جنونآمیز زندگی ̎ژان̎، فیلم عمدتاً با دوربین روی دست گرفته شده و قطعهای تند و ریتمیک پر شماری دارد. بیشتر گفتوگوها، کیفیت پر احساس بداههپردازی شدهای دارند ولی جلوههای ̎سینما ـ وریته̎ مرتب در کنار لحظههای نیرومند نمایشی قرار میگیرند. حس و حال بیتکلف و روان فیلم باعث میشود ̎موضوع̎ بزرگ آن متظاهرانه نباشد و سبک کولار گوئی شخصیتها را در حالتهائی ناخودآگاه و ملموس، شکار میکند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:28 PM |
تنومند - HULK
سال تولید : ۲۰۰۳
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : آوی آراد، لَری ج. فرانکو، گیل آن هرد و جیمز شیمس
کارگردان : آنگ لی
فیلمنامهنویس : شیمس، مایکل فرانس و جان ترمن، برمبنای داستان شیمس از داستان مصورِ استن لی و جک کربی
فیلمبردار : فردریک المز
آهنگساز(موسیقی متن) : دَنی الفمن
هنرپیشگان : اریک بانا، جنیفر کانلی، سام الیوت، جاش لوکاس، نیک نولتی، پل کرسی، لو فرینیو و کوین رنکین
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۸ دقیقه
̎دکتر بروس بنر̎ (بانا) جزو گروه پژوهشگرانِ دانشگاه کالیفرنیا در برکلی است. ̎گلن تالبوت̎ (لوکاس) یکی از مدیران شارلاتانِ شرکتی بزرگ به وجود لابراتور ویژهٔ دانشگاه پی میبرد و میخواهد آن را به مالکیت خود درآورد. بعداً ̎بروس̎ بهطور تصادفی در معرض اشعهای آزمایشگاهی قرار میگیرد و به غولی عظیمالجثه تبدیل میشود و لابراتور را ویران میکند. ̎دکتر دیوید بنرِ̎ مرموز (نولتی)، از پژوهشگران قدیمی آزمایشگاه، که مدعی است پدر واقعی ̎بروس̎ است، مخفیانه آن اشعه را روی خودش آزمایش میکند. او سگهائی جهشیافته خلق میکند و آنها را به سراغ ̎بتی راس̎ (کانلی) همکار آزمایشگاهی و محبوبهٔ سابق̎بروس̎ میفرستد. ̎بروس̎ با شکل و شمایل ̎تنومند̎، ̎بتی̎ را نجات میدهد. ̎بتی̎ به پیشنهاد پدرش، ̎ژنرال راس̎ (الیوت) ـ که رابطهٔ سردی با دخترش داشته ـ گردن مینهد و اجازه میدهد او ̎تنومند̎ را همراه با خودش به یک پایگاه نظامی متروکه ببرد. اما ̎گلن تالبوت̎، رهبری عملیات را به عهده میگیرد و میخواهد از قدرتهای مافوق طبیعی ̎تنومند̎ بهنفعِ شرکت خود استفاده کند و بنابراین ̎بروس̎ را در یک محفظهٔ ایزوله شده، بیهوش نگه میدارد. ̎بروس̎ خشمگین و به ̎تنومند̎ تبدیل میشود و رهسپار سنفرانسیسکو میشود و سر راه با هواپیماهای نظامی، تانکها و بمبها مقابله میکند. فقط دیدن ̎بتی̎ است که میتواند او را به شکل و شمایل انسانیاش برگرداند. وقتی در نهایت، ̎تنومند̎ را اسیر میکنند، ̎دکتر دیوید بنر̎ پدیدار میشود و برای آخرین بار پسر خود و رقیب و دشمن قدیمیاش، ̎ژنرال راس̎، رودررو میشود.
● ̎تنومند̎ از قهرمانان داستانهای مصور مارول، در ماه مه سال ۱۹۶۲ توسط استن لی و جک کربی خلق شد. او ̎بروس بنر̎ دانشمند اتمی آرام و محبوبی بود که بروز خطائی در یکی از آزمایشهایش مسیر زندگی او را تغییر داد و از آن پس در لحظات بروز خشم به آمیزهای از هیولا و قهرمان بدل میشد. به گفتهٔ لی، او و کربی در خلق ̎تنومند̎ سه الگوی اصلی را مد نظر داشتند: یکی شخصیت ̎موجود̎ از کار قبلی آنان، چهار شگفتانگیز که با اقبال گستردهٔ مخاطبان روبهرو شده بود، و همچون ̎تنومند̎ آدمی عادی بود که در شرایط ویژه ابعاد و خصایصی هیولاوار مییافت. دوم مخلوق فرانکنستاین بهعنوان موجودی درکنشده در اجتماع (لی با اشاره به تجربهٔ تماشای فیلمهای فرانکنستاین به کارگردانی جیمز ویل میگوید که در این آثار، مخلوقِ در اصل بیگناه را که تودهٔ نادان مشعل بهدست تعقیبش میکنند باید طرف مثبت ماجرا دانست، نه قطب منفی آن)؛ و سوم داستان ماجرای عجیب دکتر جکیل و آقای هایدِ رابرت لوئیس استیونس در بیان چگونگی تغییر شکل دادن تدریجی ̎بروس بنر̎ به ̎تنومند̎ و وجه دوگانهٔ شخصیت او. ̎تنومند̎ همچون دیگر قهرمانان مارول خیلی زود راهش را به دیگر رسانهها گشود. در این زمینه باید از دو مجموعهٔ انیمیشن، یکی محصول ۱۹۶۶ و دیگری ۱۹۶۶ ـ ۱۹۹۹ یاد کرد، همچنین مجموعهٔ تلویزیونی شبکه CBS با عنوان تنومند شگفتانگیز (۱۹۷۸ ـ ۱۹۸۲)، با حضور چهرهٔ محبوب تلویزیونی، بیل بیکسبی به نقش ̎دکتر بنر̎ (که نامش به ̎دیوید̎ تغییر یافته بود)، و فرینیو بازیگر عضلانی که در چند فیلم تاریخی ایتالیائی در نقش هرکول ظاهر شد، به نقش همزاد او، ̎تنومند̎. همچنین باید اشاره کرد به سه فیلم تلویزیونی بازگشت تنومند شگفتانگیز (نیکلاس کوری، ۱۹۸۸)، محاکمهٔ تنموند شگفتانگیز (بیکسی، ۱۹۸۹) و مرگ تنومند شگفتانگیز (بیکسی، ۱۹۹۰). از اواسط دههٔ ۱۹۹۰ تلاشهائی برای تهیهٔ فیلمی بزرگ برمبنای این داستان مصور صورت گرفت. کارگردانهائی مثل جو جانستن و فیلمنامهنویسانی مثل زوج اسکات الکساندر و لری کاراشوسکی و همچنین مایکل فرانس پس از مدتی کار روی این طرح، آن را رها کردند تا اینکه در آغاز سدهٔ نو قرعه به نام آنگ لی افتاد. او به گفتهٔ خود در این اقتباس بیش از هر چیز کوشید تا عناصر بصری و شکل روائی داستان مصور را با ذهنیت مخاطبان نوجوان امروزیِ خو کرده به انیمیشنهای کامپیوتری (عمدتاً ژاپنی) همراه و همساز کند. و علت اصلی سطحینگری و ابتذال نهفته در بطن این فیلم مطولو و پرگو را نیز باید در همین نگرش فیلمساز به دستمایهاش جستوجو کرد. تنومند فیلمی است که با افراد در کاربرد جلوههای ویژهٔ کامپیوتری (تا حدی که گویا فیلم صرفاً به منظور نمایش آنها ساخته شده)، شخصیت اصلیاش را تا حد یکی از قهرمانان بازیهای ویدئویی امروزی تقلیل و تنزل میدهد. کوشش برای حفظ مضامین داستان مصور اصلی (مثل انتقاد از روحیهٔ توسعهطلبی نظامی که ریشه در وقایع زمان خلق داستان مثل جنگ سرد و رقابت اتمی دو ابرقدرت آن زمان دارد)، در کنار افزودن مضامینی تازه مثل رابطهٔ ̎بروس بنر̎ و پدرش، بی آنکه به تلفیقی مؤثر از این عناصر بینجامد، حاصلی جز تشتت و سردرگمی بیشتر فیلم به بار نیاورده است. نباید از یاد برد که فیلم حاصل کار فیلمسازی تایوانیالاصل است که از این شاخه به آن شاخه پریدنهای او در هالیوود، از اقتباس رمان عاشقانهٔ جین اوستین (حس و حساسیت، ۱۹۹۵) گرفته تا ملودرام اجتماعی دههٔ هفتادی (توفان یخ، ۱۹۹۷)، از داستانهای جنگهای انفصال با شیطان بران (۱۹۹۹) تا سینمای ورزشهای رزمی شرق آسیا (ببر خیزان، اژدهای پنهان، ۲۰۰۰) و از داستانهای مصور در اینجا تا داستان عشقی نامتعارف در غرب میانهٔ آمریکا (کوهستان بروکبک، ۲۰۰۵)، صرفنظر از کیفیت متفاوت این آثار، بیش از آنکه نشان از حرفهایگری فیلمساز داشته باشد، دال بر بیهویتی او است. لی و فرینیو در صحنهای کوتاه کنار هم ظاهر میشوند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:29 PM |
منهتن - Manhattan
سال تولید : ۱۹۷۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : چارلز ه_. جافی
کارگردان : وودی آلن
فیلمنامهنویس : مارشال بریکمن و آلن.
فیلمبردار : گوردون ویلیس.
آهنگساز(موسیقی متن) : جرج گرشوین.
هنرپیشگان : آلن، دایان کیتن، مایکل مورفی، مارییل همینگوی، آن برن و مریل استریپ.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۶ دقیقه.
«آیزاک دیویس» (آلن)، روشنفکر نیویورکی که از بابت رابطهاش با دختری بسیار کم سنتر از خود، «تریسی» (همینگوی) احساس گناه میکند از طریق دوستش، «ئیل» (مورفی) با «مری» (کیتن) آشنا میشود که زنی دوستداشتنی است اما فقط نقش روشنفکران را خوب بازی میکند. «آیزاک» قصد جدی در در قطع رابطه با او را دارد، با این همه «مری» بیشتر به «ئیل» تمایل دارد. «جیل» (استریپ)، همسر سابق «آیزاک» کتاب افشاگرانهای درباره زندگی زناشوئیشان منتشر میکند و «آیزاکِ» سرخورده نزد «تریسی» برمیگردد...
* ادامه راهی که آلن با آنیهال (1977) آغاز کرده بود، به سوی تلفیق کمدی و اندوه، کاوش در زاویههای پنهان زندگی روشنفکری به سبک نیویورکی، ظرایف ناکامیهای رابطه با جنس مخالف و شخصیتپردازیهای استادانه. در عین حال منهتن با فیلمبرداری سیاه و سفید و نوستالژیک ویلیسن و نواهای ماندگار گرشوین، سرود ستایش آلن از شهر محبوب خود با چشماندازهای آشنا و گاه رُمانتیک نیز هست. طبق معمول آثار آلن بازیها درخشان هستند و اینبار همینگوی جوان غافلگیر کنندهتر از همه ظاهر میشود.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:29 PM |
الهه - The Goddess
سال تولید : ۱۹۵۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : کلمبیا
کارگردان : جان کرامول
فیلمنامهنویس : پدی چایفسکی.
فیلمبردار : آرتور اورنیتس.
آهنگساز(موسیقی متن) : ورجیل تامپسن.
هنرپیشگان : کیم استنلی، بتی لو هلاند، جون کاپلند، استیو هیل و کورت کانوی.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۰۵ دقیقه.
دختر جوانی بهنام "امیلی آن فاکنر" (استنلی) از نکبت زندگی در محله فقیرنشین یکی از شهرهای جنوب آمریکا خود را رها میکند و بهزودی بهعنوان الهه سینما مورد ستایش قرار میگیرد. اما او این موفقیت را نه به خاطر استعدادش در بازیگری، بلکه به لطف "ظاهر" خود به دست میآورد. سرانجام نیز راه سقوط را در پیش میگیرد و به موادمخدر و نوشخواری پناه میبرد....
٭ اینجا، چایفسکی پس از موفقیت مارتی (دلبرت مان، ۱۹۵۵)، نخستین فیلمنامه اریژینال خود را مینویسد که از مایه مورد علاقه او "فشار فرساینده تنهائی" بهره میبرد. با این همه، حاصل کار بسیار کلیشهای مینماید و تقصیر پیش از آنکه متوجه کرامول باشد، به گردن خود چایفسکی است. واقعیت زندگی یک الهه سینما الزاماً روی پرده نباید واقعیت داشته باشد! در همان سالها گفته میشد که زندگی و فعالیتهای اواگاردنر یا، بهخصوص، مریلین مونرو، الگوی شخصیت "امیلی" بوده است. هلاند، در نقش مادر "امیلی"، بهترین بازی فیلم را عرضه میدارد.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:31 PM |
باد تند در جامائیکا - A High Wind In Jamaica
سال تولید : ۱۹۶۵
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : فاکس قرن بیستم
کارگردان : الکساندر مکندریک
فیلمنامهنویس : استنلی مان، رانلد هاروود و دنیس کانان، برمبنای رمانی نوشته ریچارد هیوز.
فیلمبردار : داگلاس اسلوکوم
آهنگساز(موسیقی متن) : لاری آدلر.
هنرپیشگان : آنتونی کوئین، جیمز کابرن، بنیتو کاروترز، لیلا کدرووا، کنت وارن، گرت فروبه، نایجل داونپورت، ایزابل دین، مارتین ایمیس و دبورا باکستر.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۴ دقیقه.
جامائیکا، اواخر قرن نوزدهم. "خانم تورنتن" (دین)، با توافق همسرش (داونپورت)، بچههایش "جان" (ایمیس) و "امیلی" (باکستر) را همراه تعداد دیگری از همسنوسالانشان برای تحصیل به انگلستان میفرستد. اما دزدان دریائی به کشتی حامل "مارپول" و بچهها حمله میکنند. بچهها به اسارت دارودستهای به رهبری "چاوز" (کوئین) و همکارش، "زاک" (کابرن) در میآیند، با این همه از موقعیت پیشآمده خوششان میآید و به بازی و تفریح در کشتی دزدان دریائی مشغول میشوند. دزدان به بندر تامپیکو میرسند. در آنجا تصادفاً "امیلی" زخمی و "جان" کشته میشود. "چاوز" که حال "امیلی" را وخیم میبیند، از حمله به یک کشتی هلندی خودداری میکند. اما "زاک" و دیگر دزدان، "چاوز" را بهبند میکشند و به کشتی هلندی حمله میکنند. سرانجام دزدان دستگیر و بچهها آزاد میشوند. "چاوز" بهرغم تلاش بچهها برای رفع محکومیتش، همراه دزدان دیگر اعدام میشود.
٭ شرح تحول بچههائی که قرار است برای تحصیل و "آدم" شدن به انگلستان فرستاده شوند، اما با سفری دشوار و زندگی در کنار عدهای آدم خشن، با حفظ معصومیت و پاکیشان، تجربیاتی گرانقدر و تکرار نشدنی به دست میآورند. فیلمبرداری رنگی اسلوکوم بسیار چشمنواز است.
|
اکنون ساعت 01:02 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)