دشمن دانا كه غم جان بود
بهتر از آن دوست كه نادان بود |
دوش در حلقه ما قصه گيسوي تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود |
در هوايت بيقرارم روز و شب
سر ز پايت برندارم روز و شب روز و شب را همچو خو مجنون كنم روز و شب را كي گذارم روز و شب؟ |
بوي دود بوي كاعذ رنگي
با اينا زمستونو سر ميكنم با اينا خستگيمو در ميكنم |
ببخشيد ايني كه مينويسم سنتي نيست اما به نظرم حيف اومد كه ننويسم.
مي خواستم زندگي كنم ، راهم را بستند ستايش كردم گفتند خرافات است... (دكتر شريعتي) |
تاريك كلبه اي كه پي روشني آن
بيهوده منتي ننهد شمع خاوري |
یار بی پرده از درو دیوار
در تجلی ست یا اولی الابصار |
راهي است راه عشق كه هيچش كناره نيست
آنجا جز آنكه جان بسپارند چاره نيست |
تو ای تنهای معصومم چه دردآور سفر کردی
چنان در خود فرو مردی که من دیدم خود دردی |
يكي از بزرگان اهل تميز
حكايت كند زبن عبدالعزيز |
اکنون ساعت 09:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)