تو که بر مراد خویشی مشنو نامرادان
نه ترانه محبت نه فسانه جدایی |
با وضوی صبح، خفتن میگزارد
نامرادان را بسی دادی مراد |
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست |
به تکبیر مردان شمشیر زن
که مرد وغا را شمارند زن |
زن خوب فرمانبر پارسا
كند مرد درویش را پادشا برو پنج نوبت بزن بر درت چو یارى موافق بود در برت |
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بودزمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
|
آن که پر نقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد |
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی |
ساغر می بر کفم نه تا ز بر
برکشم این دلق ازرق فام را |
می صوفی افکن کجا می فروشند که درتابم از دست زهد ریایی |
اکنون ساعت 03:40 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)