من که به شاخ سرو و گل پا ننهادمی کنون
دست نصیب بین که پر دوخت به خار و خس مرا // گ |
گدای میکده ام لیک وقت مستی بین
که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم س |
سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی //م |
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم ش |
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت // گ |
گرت هواست که چون جم به سر غیب رسی
بیا و همدم جام جهان نما می باش گ |
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت //ت |
تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان شو و |
وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا //ج |
جای آن است که خون موج زنده در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش چ |
اکنون ساعت 11:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)