خوبان جهان صید توان کرد به زر خوش خوش بر از ایشان بتوان خورد به زر |
رقصیدن سرو و حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد |
شب دراز از چه پرسی که چیست حالت شمع؟
دلیل سوز دلش رنگ عاشقانه اوست |
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت |
شمع جمعی و همه سوخته وصل تواند
گنج حسنی و جهانی همه ویران از تو |
بیا ای طایر دولت بیاور مژدهٔ وصلی
عسی الایام ان یرجعن قوما کالذی کانوا |
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید |
فارغ دل آن کسی که مانند حباب
هم در سر میخانه سرانداز شود |
عمری است حلقهٔ در میخانهایم ما
در حلقهٔ تصرف پیمانهایم ما |
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فرازمند خورشید تکیه گاه من است |
یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا |
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست |
غریب گشت چنان فکرهای ما صائب
که نیست چشم به تحسین هیچ کس ما را |
چشم است بختیاری و در چشم نوریا
جسم است کامکاری و در جسم جانیا |
علم از تو در حمایت و عقل از تو با شکوه
در چشم فضل نوری و در جسم ملک جان |
علم نداری سبب ز فضل خدای جوی
تاش فراهم کند مهیمن وهاب |
سروران را بیسبب میکرد حبس
گردنان را بیخطر سر میبرید |
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد |
راستش من هیچ دانایی ندارم زین روش
|
سلام جناب احمدی
بیتی که انتخاب میکنی، حداقل باید یک کلمه مشترک با بیت نفر قبلی داشته باشه اگه متوجه نشدید بگید که بیشتر توضیح بدم |
کرد آرزو پرستی و خود بینی
بیگانه از خدای، چو شدادت |
دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد |
در سنبلش آویختم از روی نیاز گفتم من سودازده را کار بساز |
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید |
بهر سهوی که در گفتارم افتد
قلم در کش کزین بسیارم افتد |
گفتی ز سر عهد ازل یک سخن بگو
آنکه بگویمت که دو پیمانه در کشم |
جادوان را به سخن خشک کنی
خه زهی چربزبانی که توراست |
مرا می بینی و هردم زیادت می کنی
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هردم |
بسی میلم ز عشرت از تو بیشست
ولی بیمم ز رسوایی خویشست |
ز رسوایی به بحر دل رود باز
که دل بحرست و گفتنها چو جویست |
ای که ماه چهارده ، مفتون رخسار تو شد
با دل مجنون من بین که چه غوغا می کند |
ای چشم ابر این اشکها میریز همچون مشکها
زیرا که داری رشکها بر ماه رخساران ما |
هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست
وانچه در چشم تو از شوخی و رعنایی هست |
گر زان که نهای طالب جوینده شوی با ما
ور زان که نهای مطرب گوینده شوی با ما |
افتادگی اموز اگرطالب فیضی
هرگزنخورد اب زمینی که بلنداست |
حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود |
هر دم ای گل از تو در گلشن فغان تازه است
عندلیبان کهن را داستان تازه است |
هردم از این باد بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد |
برقی از هر گوشه آهنگ گلستان کرد باز
گوییا بر شاخ طرح آشیان تازه است |
هاتفی از گوشه میخانه دوش |
اکنون ساعت 07:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)