حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی
زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی ل |
لاله ای دارم که آنرا نه چمن دارد نه باغ
لاله من این دل من کوه زاران زار دارد م |
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان // ی |
هنوز با ی مشکل داری:p
یار اگر رفت و حق سخن دیرین نشناخت حاش لله که روم من ز پی یار دگر |
نه دیگه
حرف یادت رفت رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت //ت |
تخم وفا و مهر در این کهنه کشته زار
آن گه عیان شود که بود موسم درو م |
مرو از پیشم و عمری نگرانم مگذار
یا چو رفتی به امید دگرانم مگذار //ر |
رفـتـی و دل ربـودی یـک شـهر مبــتــلا را
تا کی کنیم بی تو،صبری که نیست ما را ا |
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را ع |
عقل ميگفت که دل منزل و ماواي من است
عشق خنديد که يا جاي تو يا جاي من است // ا |
اکنون ساعت 04:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)