بر خوان تو استاده هر گوشه سلیمانی
وز غایت مستی تو همکاسه مسکینی بس جان گزین بوده سلطان یقین بوده سردفتر دین بوده از عشق تو بیدینی |
گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب |
غریب در جام لاله و قدح گل غریب بود در دور عارض تو به مصرف رسید رنگ بال و پر همند حریفان سست عهد بو میرود به باد چو از گل پرید رنگ |
گر طمع داري از آن جام مرصع مي لعل
اي بسا در که به نوک مژهات بايد سفت |
با خداوندی نگردید از طمع این بنده ، قانع
خواجه ی ما تا بخواهی حرص دارد، آز دارد |
خواجه دانست که من عاشقم و هيچ نگفت
حافظ ار نيز بداند که چنينم چه شود |
عاشق دل عاشق ز گلگشت چمن آزردهتر گردد که هر شاخ گلی دامی است مرغ رشته برپا را |
شراب خورده و خوي کرده ميروي به چمن
که آب روي تو آتش در ارغوان انداخت |
شراب نشاط دهر به زخم ندامت آغشته است شراب خوردن ما شیشه خوردن است اینجا |
نشاط و عيش و جواني چو گل غنيمت دان
که حافظا نبود بر رسول غير بلاغ |
اکنون ساعت 12:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)