پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

mary.f 05-26-2009 02:43 PM

راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست

abadani 05-26-2009 02:56 PM

بر لبش جانا چنان بشكفته باز
غنچه بوسه كه قلب عاشقان

mary.f 05-26-2009 03:00 PM

دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم

ساقي 05-26-2009 03:14 PM

برو به هر چه تو داری بخور دریغ مخور
که بی‌دریغ زند روزگار تیغ هلاک

deltang 05-26-2009 05:39 PM

برو اي گداي مسكين در خانه ي علي زن

كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را

tasala 05-26-2009 06:35 PM

كفر
 
از كفر من تا دين تو راهي بجز ترديد نيست
دلخوش به فانوسم مكن اينجا مگر خورشيد نيست

deltang 05-26-2009 06:39 PM

tasalaجان بايد يه كلمه از شعر من پيدا كني بعد يه شعري بنويسي كه اون كلمه توش باشه

ساقي 05-26-2009 07:18 PM

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند

deltang 05-26-2009 10:26 PM

اي زن كه دلي پر از صفا داري

از مرد وفا مجو مجو هرگز


او معني عشق را نميداند

راز دل خود به او نگو هرگز

haj_amir 05-27-2009 12:22 AM

کم عيالي سعادتيست که مرد
نرود جز براي خويش بدان

ساقي 05-27-2009 02:12 PM

دهل برگیر و در بازار می​رو
ندا می​کن که یوسف خوب سیماست
دریدم پرده ناموس و سالوس
که جان من ز جان خویش برخاست

deltang 05-27-2009 02:14 PM

يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور

كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

ساقي 05-27-2009 02:23 PM

آندم كه با تو باشم ، يكسال هست روزي
وآندم كه بي تو باشــــم، يكروز هست ســـالي

deltang 05-27-2009 02:26 PM

تو را من در سرای عشق دیدم

به کویت جای پای عشق دیدم

همه بیگانه اند با عشق اما

تو را من آشنای عشق دیدم

haj_amir 05-27-2009 03:44 PM

دعوي عشق کسي راست مسلم که مدام
اشک سرخ و رخ زرد و تن لاغر دارد

ساقي 05-27-2009 07:21 PM

ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما
چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما

ای چشم ابر این اشک​ها می​ریز همچون مشک​ها
زیرا که داری رشک​ها بر ماه رخساران ما

deltang 05-28-2009 12:31 AM

اشك در چشمان مردم حلقه زد

بي مروت گريه ام را ديدو رفت

haj_amir 05-28-2009 08:33 PM

هنگام وداع تو ز بس گريه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست

abadani 05-30-2009 10:54 AM

بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران
كز سنگ ناله خيزد روز وداع ياران

mary.f 05-30-2009 03:52 PM

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

ساقي 05-30-2009 04:06 PM

چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی

mary.f 05-30-2009 04:18 PM

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

ساقي 05-30-2009 04:22 PM

خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن

mary.f 05-30-2009 04:25 PM

مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

ساقي 05-30-2009 04:35 PM

جهان چو خلد برین شد به دور سوسن و گل
ولی چه سود که در وی نه ممکن است خلود
چو گل سوار شود بر هوا سلیمان وار
سحر که مرغ درآید به نغمه داوود

mary.f 05-30-2009 04:37 PM

سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

ساقي 05-30-2009 04:54 PM

ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم
که لاله می‌دمد از خون دیده فرهاد
مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد

abadani 06-01-2009 02:02 PM

لاله لعل برگ بيني روز باد
چون يكي مست نوان سرنگون

ساقي 06-01-2009 02:24 PM

اول بگیر آن جام مه بر کفه آن پیر نه
چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا

abadani 06-01-2009 02:28 PM

سلام ساقي:
پيري آنجا به آتش افروزي
به ادب گرد پير مغ بچگان

ساقي 06-01-2009 02:37 PM

سلام آقا مهدي عزيز کم پيدايين؟

شنیده طعنه​های همچو آتش
رسیده تیر کاری زان کمان​ها
اگر دل را برون آریم پیشت
ببخشایی بر آن پرخون نشان​ها

abadani 06-01-2009 02:38 PM

در خدمتم ساقي جان:
تو كمان كشيده و در كمين كه زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين كه خدا نكرده خطا كني

ساقي 06-01-2009 03:27 PM

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را

deltang 06-01-2009 04:32 PM

ای که دستت می رسد کاری بکن

پیش از آن کز تونیاید هیچ کار

abadani 06-01-2009 04:33 PM

پنهان ز ديده ها و همه ديده ها ازوست
آن آشكار صنعت پنهانم آرزوست

ساقي 06-01-2009 05:04 PM

زين همرهان سست عناصر دلم گرفت
شير خدا و رستم دستانم آرزوست
دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر
كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست

abadani 06-01-2009 05:28 PM

چون چرخ بکام یک خردمند نگشت

خواهی تو فلک هفت شمر خواهی هشت

چون باید مرد و آرزوها همه هشت

چه مور خورد بگور و چه گرگ بدشت

ساقي 06-01-2009 08:18 PM

گر چرخ به کام ما نگردد

کاري بکنيم تا بگردد

mary.f 06-02-2009 06:24 AM

ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کام دل ما این بشد و آن آمد

abadani 06-02-2009 08:36 AM

جور دشمن چه كند گر نكشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادي بهمند


اکنون ساعت 02:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)