زانكه جز تيغ غمت نيست كسي دمسازم
ماجراي دل خون گشته نگويم با كس ن |
نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود
آن چه با خرقه زاهد مي انگوري کرد گ |
گفتم ز كجايي تو تسخر زد و گفت اي يار
نيميم ز تركستان نيميم ز فرغانه ك |
کس مشکل اسرار اجل را نگشاد کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد گ |
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی تو بسر نمی شود چ |
چه مستی است ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد ص |
صبح است و ژاله میچکد از ابر بهمنی برگ صبوح ساز و بده جام یک منی م |
یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد م |
ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست بکش دشواری منزل به یاد عهد آسانی آ |
آه و فریاد که از چشمحسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد ن |
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی بازم از پای درانداختهای یعنی چه ی |
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم خ |
خدا را کم نشین با خرقه پوشان رخ از رندان بیسامان مپوشان پ |
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
عشق ورزی تو با ما شهره آفاق بود ف |
فریاد حافظ این همه آخر بهرزه نیست
هم قصهغریب و حدیثی عجیب هست ل |
شراب لعل کش و روی مه جبینان بین خلاف مذهب آنان جمال اینان بین م |
مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم ه |
هنگام وداع تو ز بس که گریه کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده است ش |
شراب تلخ می خواهم که مردافگن بود زورش
مگر یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش ج |
جانا به حاجتی که ترا هست با خدا
کاخردمی بپرس که ما را چه حاجتست ر |
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید ز |
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود ک |
کوی زمین ربوده چوگان عدل اوست
وین برکشیدهگنبد نیلی حصار هم س |
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت درده قدح که موسم ناموس و نام رفت غ |
غير از تو هواي ديگرم نيست
اي جلوه نو بهار خوشرنگ ك |
کحل نظر در او نهد دست کرم بر او زند سینه بسوزد از حسد این فلک خمیده را گ |
گفتم اندر عذاب عشق توام
گفت عاشق نكو بود به عذاب ب |
به از صبحی تو خلقان را به هر روز به از خوابی ضعیفان را به شبها و |
وگر دل نخواهي كه يابي نژند
نخواهي كه دايم بوي مستمند... |
در آب تیره بنگری نی ماه بینی نی فلک خورشید و مه پنهان شود چون تیرگی گیرد هوا ت |
تو خود از كدام شهري كه ز دوستان نپرسي
مگر اندر آن ولايت كه تويي وفا نباشد |
حرف انتخابي باز يادت رفت.....
|
ببخش حرف ب چطوره
|
برو ای غصه دمی زحمت خود کوته کن باده عشق بیا زود که جانت بزیا ن |
نيميم ز آب گل نيميم ز جان و دل
نيميم لب دريا نيميم همه دردانه |
حرف انتخابي ???¿¿ |
پيري و هزار دردسر اگه نگفتم از اين به بعد خودت انتخاب كن اما خ خوبه؟
|
خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا دفع مده دفع مده ای مه عیار بیا ع |
علم همه عالم به علي داد پيمبر
چون ابر بهاري كه دهد سيل به گلزار ش |
شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست ص |
اکنون ساعت 06:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)