دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم ح |
حافظ چو پادشاهت گه گاه می برد نام
رنجش ز بخت منما باز آ به عذر خواهی ه |
هر دو عالم یک فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم غ |
غم دل چند توان خورد که ایام نماند
گونه دل باش نه ایام چه خواهد بودن ص |
صنما تو روز مایی غم و غصه سوز مایی
ز تو است ای معلا همه کار و بار مستان ل |
لبت شکر به مستان داد و چشمت می به میخواران
منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم ت |
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک چ |
چو هر خاکی که باد آورد فیضی برد از انعامت
ز حال بنده یاد آور که خدمتکار دیرینم ز |
ز خون که رفت شب دوش از سراچه چشم
شدیم در نظر ره روان خواب خجل ق |
قد تو تا بشد از جویبار دیده من
به جای سرو جز آب روان نمی بینم س |
اکنون ساعت 04:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)