میدمد صبح و کله بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب |
با هیچ کس نشانی زآن دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد |
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد |
|
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست حالیا خانه برانداز دل و دین من است تا در آغوش که می خسبد و همخانه کیست |
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری |
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت باز آید و برهاندم از بند ملامت |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد |
|
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو |
واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما
باخاک کوی دوست به فردوس ننگریم |
میوزد از چمن نسیم بهشت هان بنوشید دم به دم می ناب تخت زمرد زده است گل به چمن راح چون لعل آتشین دریاب |
بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
میخواند دوش درس مقامات معنوی |
یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد |
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما |
ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل سلسبیلت کرده جان و دل سبیل سبزپوشان خطت بر گرد لب همچو مورانند گرد سلسبیل |
لبت شکر به مستان دادو چشمت می به میخواران
منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم |
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام |
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما |
اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی
وانگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
از چنگ منش اختر بد مهر به در برد
آری چکنم دولت دور قمری بود |
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی |
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد |
یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی |
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید |
دو یار زیرک و از باده کهن دومنی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی |
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس |
|
یارب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم |
|
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته ی توحید بشنوی |
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان |
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به دو جو
که این متاع قلیل است و آن عطای حقیر |
رونق عهد شباب است دگر بستان را میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را |
احرام چه بندیم چو آن قبله نه اینجاست
در سعی چه کوشیم چو از مرده صفا رفت |
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج سزد اگر همه دلبران دهندت باج |
جوزا سحرنهاد حمایل برابرم
یعنی غلام شاهم وسوگند می خورم ساقی بیا که ازمدد بخت کارساز کامی که خواستم از خدا شد میسّرم |
ما ز یاران چشم یاری داشتیم خودغط بود آنچه می پنداشتیم
|
اکنون ساعت 12:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)