|
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازان چنین مستحق هجرانند ج |
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد // چ |
چند گویی که بداندیش و حسود
عیب جویان من مسکینند ع |
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت // ت |
|
به صوت چنگ بگوییم آن حکایتها
که از نهفتن آن دیگ سینه می زد جوش ت |
تو را صبا و مرا اب دیده شد غماز
وگرنه عاشق و معشوق راز دارانند/ب |
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد خ |
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود پلنگ من -دل مغرورم- پرید و پنجه به خالی زد که عشق- ماه بلند من- ورای دست رسیذن بود //ت |
اکنون ساعت 02:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)