شاهد شوخ شنگ و با بربط و نی کنجی و فراغتی و یک شیشهٔ می
|
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش |
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت |
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه مراد رسید ای محب خموش |
شور شراب عشق تو ان نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو |
ولله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست |
تنها نه زراز دل من پرده بر افتاد
تابود فلک شیوه او پرده دی بود |
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد |
دمی باغم به سر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می فروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد |
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید |
اکنون ساعت 08:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)