سخن گر چه دلبند و شیرین بود
سزاوار تصدیق و تحسین بود چو یکبار گفتی مگو باز پس که حلوا چو یکبار خوردند، بس |
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست |
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت دهند آدمی |
مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق
ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست |
مهدیا گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد |
بی جمال عالم آرای تو رزوم چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع |
امشب مگر بوقت نمیخواند این خروس
عشاق بس نکرده هنوز از کنار بوس |
مجال من همین باشد که پنهان مهر او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد |
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دگرگون نخواهد شد |
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند |
اکنون ساعت 04:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)