اي غايب از نظر به خــدا مي سپـارمت جانم بسوختي و به دل دوست دارمت |
تا کي به تمناي وصال تو يگانه
اشکم شود از هر مژه چون سيل روانه خواهد که سرآيد غم هجران تو يا نه اي تيره غمت را دل عشاق نشانه |
نه هر كه چهره بر افروخت دلبري داند
نه هر كه آينــه ســـازد ســكندري داند ببخشيد دوست عزيز از " ه" : هر آنكه جـانب اهـل خــدا نگه دارد خدايش در همه حال از بلا نگه دارد |
دوست خوبم شما باید با حرف "ه" شعرتون رو شروع می کردید .
دل گشت چون دلدادهای جان شد ز کار افتادهای تا ریخت پر هر باده ای از جام دل در جام ما |
الا ای روی تو صد ماه و مهتاب مگو شب گشت و بیگه گشت بشتاب .. |
بر نيامد از تمنــاي لبت كــــامم هنوز براميد جام لعلت دردي آشامم هنوز |
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وان گه بده اصحاب را |
افسـر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن مقدمش يا رب مبارك باد بر سرو و سمن |
نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرا
نیست بیگفتار تو در دل توانایی مرا در وصالت بودم از صفرا و از سودا تهی کرد هجران تو صفرایی و سودایی مرا |
از من جدا مشو كه توام نور ديده اي آرام جـــان و مــونس قلب رميده اي |
اکنون ساعت 08:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)