آنکه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت
در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهايي ما را به رخ ما بکشد تنه اي بر در اين خانه ي تنها زد و رفت |
تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد ای شاخ گل رعنا از بهر که میرویی امروز که بازارت پرجوش خریدار است دریاب و بنه گنجی از مایه نیکویی سلام دلتنگ جان اين سروده هوشنگ ابتهاج هست ، ما داريم با اشعار حافظ مشاعره ميکنيم .... در ضمن قبلا هم باز اينجوري فرستادي..... |
ياقوت جانفزايش از آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروريده |
حالا شد..... هزار جهد بکردم که یار من باشی مرادبخش دل بیقرار من باشی |
حالا چي شد؟
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از چشم حسود چمنش |
حالا از حافظ گفتي قبلا از ديگرون.... شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش |
مگه تو شعراي خافظ و همرو حفظي؟
شب تاريک و بيم موج و گردابي چنين هايل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها |
آلودهاي تو حافظ فيضي ز شاه درخواه
کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد یه جا من مدیر بودم یکی بود تو قسمت مشاعره با اشعار خودمان هی شعر حافظ سعدی میزد من اول گفتم چقدر شعراش خوبه تا اینکه شک کردم دیدم نه به خافظ و سعدی رحم میکنه نه به شعرای معاصر |
سلام حاجي جان، مگه شما شعر ميسراييد ...وقتي اينجا گفته شده اشعار حافظ يعني فقط او، همينطور در قسمت مشاعره سنتي چند سروده معاصر وجود داره ، حالا خوبه مشاعره با شعرهاي معاصر هم در تاپيکي جداگانه هست ... در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را |
علیک سلام
من شعر؟نه بابا شایعه اس در مورد این تاپیک حق باشماست اما مشاعره سنتی منظور همون شیه قدیمیه که با حرف انتهای شروع بیت بعد باشه شما میتونید از خودتون هم شعر بگید موفق باشید آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار جرعهاي بود از زلال جام جان افزاي تو |
اکنون ساعت 06:11 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)