دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد |
در آ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان درآید باز |
ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را |
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور |
راز درون پرده چه داند فلک خموش
ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست |
تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد
هشیار گر دهان که گذشت اختیار عمر |
ربیع العمر فی مرعی حماکم
حماک الله یا عهد التلاقی |
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست |
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما |
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است |
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب |
بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود
چون به محبوب کمان ابروی خود پیوستم |
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن دست و از آن ابرو |
وی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد
بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر |
روشن از پرتوی رویت نظری نیست که نیست
منت خاک درت بر بصری نیست که نیست |
تا ز ميخانه و مي نام و نشان خواهد بود
سر ما خاك ره پير مغان خواهد بود |
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست |
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما |
اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است |
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت |
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز هزار بازی از این طرفهتر برانگیزد |
در بزم دور یک دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را |
اخر ای خاتم جمشید همایون اثار
گر فتد نقش تو بر نقش نگینم چه شود |
ان سیا چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست |
تو بدین نازکی و سرکشی ای شمع چگل
لایق بندگی خواجه جلال الدینی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
|
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد |
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس |
سرزنشم مکن اگر از همه پا بریده ام
طبع لطیف آدمی با همه خو نمی کند |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا هرگز مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم |
|
تا شدم حلفه به گوش در میخانه عشق
هردم آید غمی از نو به مبارکبادم |
|
الا ای پیر فرزانه مکن عیبن ز میخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم |
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد میدارد که بربندید محملها |
الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندین آشنایی |
درنبردیا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد |
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد |
اکنون ساعت 08:36 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)