ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب |
تمام آنچه ندارم نهاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت |
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت گ |
گنج قارون که فرو میشود از قهر هنوز |
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست ع |
عشق نام بی نشانه است وکس
نام دیگری بدان نمی دهد جز توهیچ میزبان مهربان نان و گل به میهمان نمی دهد گ |
گر چه بدنامیست نزد عاقلان |
فرق است از آب خضر که ظلمات جای او است
تا آب ما که منبعش الله اکبر است ل |
فرصتی برای دوست داشتن
نوبتی به عاشقان نمی دهد هیچ کس برایت از صمیم دل دستدوستیتکان نمی دهد چ |
چو گل سوار شود بر هوا سلیمان وار
سحر که مرغ درآید به نغمه داوود ق |
اکنون ساعت 01:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)