کارگاه زیادی از آن مرد میدانست
بهار کتاب لیوان |
آن مرد در بهار با لیوانی که در دستانش داشت کتاب می خواند
آن مرد خواب کوه |
آن مرد در خواب از کوه بالا میرفت.
صدا تراکتور تیلر |
آن مرد به خوبی می دانست که صدای تراکتور و تیلر چه فرکانسی دارند
رویا دیرهنگام آن مرد |
آن مرد تا دیر هنگام در رویا بود.
لوبیا گندم هکتار |
آن مرد یک هکتار گندم کاشت و لوبیا دوست نداشت
گله خواهش آن مرد |
آن مرد با خواهش گله گوسفند را پس گرفت.
سرخ آبی زن |
زن آن مرد روسری آبی و کفشهای سرخ داشت
آهنگ مادر آن مرد |
مادر،آهنگ آن مرد را بسیار دوست میداشت
کتاب سشوار مربا |
تو کتاب چیزی در مورد مربا و سشوار ننوشته بود.
شیرینی گز جشن |
اکنون ساعت 02:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)