مناظر زيبا http://jamejamonline.ir/Media/images...0847849114.jpg رنگين كمان بر فراز درياچه و جنگلي فنلاند. http://jamejamonline.ir/Media/images...0847849129.jpg ساحل دريا در نزديكي آيتوتاكي در مجمعالجزاير كوك. http://jamejamonline.ir/Media/images...0847849147.jpg چشمانداز دشتي در غرب نوسحير در تركيه. http://jamejamonline.ir/Media/images...0847849160.jpg غروب آفتاب در جزيره كوچك ليكوما در درياچه مالاوي. http://jamejamonline.ir/Media/images...0847849179.jpg تپههاي شني در پارك ملي ناميب ـ نوكلوفت در ناميبيا. http://jamejamonline.ir/Media/images...0847849192.jpg قله ماترهورن در آلپ در سوئيس. http://jamejamonline.ir/Media/images...0847849208.jpg ساحل صخرهاي واتسونزبي در نيوساوث ولز در استراليا. http://jamejamonline.ir/Media/images...0847849222.jpg چشمانداز كوههاي جنگلي كم ارتفاع بلوريج در ايالت جورجيا. http://jamejamonline.ir/Media/images...0847849239.jpg آبشار ويكتوريا فالز در رودخانه زامبزي بين مرز زامبيا و زيمبابوه. http://jamejamonline.ir/Media/images...0847849254.jpg چشماندازي رويايي از درياچه آنتسيرابه و ساحل پيرامون آن در جزيره ماداگاسكار. منبع)persianv.com |
کتاب کلاس اول 70 سال پیش! م : كلبه شادي |
|
متن كتاب فارسي اون قديم قديما http://s1.picofile.com/file/7212028595/126361_709.jpg http://s2.picofile.com/file/7212029565/126362_260.jpg http://s2.picofile.com/file/7212030749/126363_220.jpg منبع مطلب:متن كتاب فارسي اون قديم قديما |
|
|
|
هميشه مادر را به مداد تشبيه ميکردم که با هر بار تراشيده شدن، کوچک و کوچک تر ميشود… ولي پدر ... ... ... ... ... يک خودکار شکيل و زيباست که در ظاهر ابهتش را هميشه حفظ ميکند خم به ابرو نمياورد و خيلي سخت تر از اين حرفهاست فقط هيچ کس نميبيند و نميداند که چقدر ديگر ميتواند بنويسد … بياييد قدردان باشيم ... به سلامتي پدر و مادرها -------------------- (( قند )) خون مادر بالاست . دلش اما هميشه (( شور )) مي زند براي ما ؛ اشکهاي مادر , مرواريد شده است در صدف چشمانش ؛ دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مرواريد! حرفها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد! دستانش را نوازش مي کنم ؛ داستاني دارد دستانش . -------------------- دست پر مهر مادر تنها دستي ست، که اگر کوتاه از دنيا هم باشد، از تمام دستها بلند تر است... -------------------- پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!! پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟ پسر ميگه : من..!! ... ... ... پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!! پسر ميگه : بازم من شيرم... پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا تو!!؟؟ پسر ميگه : بابا تو شيري...!! پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من حالا ميگي تو ؟؟ پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه کوه پشتمه اما حالا... به سلامتي هرچي پدره -------------------- |
|
مبارزات اسلامی زنان عصر مشروطه |
اکنون ساعت 08:38 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)