همچو صبح دم یک نفس باقی است بی دیدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع |
علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن
که این مفرح یاقوت در خزانه توست |
تو بدری و خورشید ترا بنده شدست
تابنده تو شدست تابنده شدست |
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست |
تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب
تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی |
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است |
تا جهان باشد به نیکی در جهانت نام باد
وین دعا بر انس و جن گشت از دل و جان ملتزم |
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است |
ترا که صورت جسم ترا هیولائیست
چو جوهر ملکی در لباس انسانی |
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست |
اکنون ساعت 08:35 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)