ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است |
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید |
زهی خجسته زمانی که یار بازآید
به کام غمزدگان غمگسار بازآید |
نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک |
دل برگرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار |
زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست راه هزار چارهگر از چار سو ببست رند شیراز |
زلف بر باد نده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد نکن تا نکنی بنیادم |
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست |
مدامم مست می دارد نسیم ِ جعد گیسویت خرابم می کند هر دَم فریب ِ چشم ِ جادویت پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت ؟ حافظ |
مستیمدرد منو دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه |
گر غصه روزگار گویم بس قصه بی شمار گویم یک عمر هزارسال باید تا من یکی از هزار گویم چشمم به زبان حال گوید نی آن که به اختیار گویم بر من دل انجمن بسوزد گر درد فراق یار گویم |
شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست کشید در خم چوگان خویش چون گویم |
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد |
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد |
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است؟
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است؟ خُم گو سر خود گیر که خُمخانه خراب است گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است افسوس که شد دلبر و در دیدهی گریان تحریر خیال خط او، نقش بر آب است بیدار شو ای دیده! که ایمن نتوان بود زین سیل دُمادُم که در این منزل خواب است |
اكنون منم كه در دل اين خلوت و سكوت
اي شهر پر خروش، ترا ياد مي كنم دل بسته ام به او و تو او را عزيزدار من با خيال او دل خود شاد مي كنم |
ترا ز جرگهي انبوه خاطرات قديمي برون كشيدهام و دل نهادهام به صفايت تو سخت و دير به دست آمدي مرا و عجب نيست نميكنم اگر اي دوست، سهل و زود ، رهايت ... |
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست |
مرا چشمی است خون افشان زدست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو |
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است |
یا رب مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج بغیر خود مگردان ما را |
قطره تويي،بحر تويي،لطف تويي، قهر تويي
قندتويي، زهر تويي، بيش ميازار مرا |
تویی آن شکرین لب یاسمین بر منم آن آتشین دل دیدگان تر از آن ترسم که در آغوشم آیی گدازد آتشت بر آب شکر باباطاهر |
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست حافظ |
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن |
آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم آمدهام چو عقل و جان از همه دیدهها نهان تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم |
دل به امید روی او همدم جان نمی شود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند |
دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد نه به وصل میرسانی، نه به قتل میرهانی سعدی |
دست به جان نمی رسد تا به تو بر فشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش |
خدا را ماه تابانم کمی برقع ز رو بردار
که سودای جنون دارد دل دیوانه عشقی |
عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام
مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام |
شراب و عیش نهان چیست؟ کار بی بنیاد
زدیم بر صف رندان و هرچه بادا باد |
من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد |
مرحبا بر عقل و بر کردار خلق مرحبا بر طینت و رفتار خلق |
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیرمقدم چه خبر یار کجا راه کدام |
یارا بهشت صحبت یاران همدمست دیدار یار نامتناسب جهنمست هر دم که در حضور عزیزی برآوری دریاب کز حیات جهان حاصل آن دمست ... |
مرا چشمی است خون افشان زدست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو |
بدان مثل که شب آبستن است روز از تو
ستاره میشمرم تا که شب چه زاید باز بیا که بلبل مطبوع خاطر حافظ به بوی گلبن وصل تو میسراید باز |
شبِ فِراق نخواهم دُواج† دیبا را که شب دراز بُوَد خوابگاه تنها را ز دست رفتنِ دیوانه، عاقلان دانند که احتمال نماندست ناشکیبا را گرش ببینی و دست از تُرنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را چنین جوان که تویی بُرقعی فروآویز! وگرنه دل برود پیرِ پای برجا را .. سعدی |
می خزم در گوشه ای تنها ای هزاران روح سرگردان گرد من لغزیده در امواج تاریکی سایه ی من کو ؟ |
اکنون ساعت 01:25 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)