پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

yad 07-13-2012 09:10 AM

سمن بویان غبارغم چوبنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چوبستیزند بستانند

به عمری یک نفس با ما چوبنشینندبرخیزند
نهال شوق در خاطر چوبرخیزند بنشانند


افسون 13 07-13-2012 09:53 AM

ببار بر کویر من ! بر این عطش زار سخن
نهال تشنه ی مرا ، اشک تو آب می دهد
ای از سپیده آمده ! در این حراج عربده
خلوت تو به چشم من ، فرصت خواب می دهد

mohammad.90 07-13-2012 10:41 AM

بخت از دهان دوست نشانم نمی‌دهد

دولت خبر ز راز نهانم نمی‌دهد

افسون 13 07-13-2012 12:10 PM


آخر ای دوست نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسید

yad 07-13-2012 05:05 PM

مردم دیده ی ما جز به رخت ناظرنیست
دل سرگشته ی ما غیر تورا ذاکر نیست


افسون 13 07-13-2012 06:39 PM

دل من ای دل دیوانه من
که می سوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدا را بس کن این دیوانگی ها

MAHDI 07-13-2012 07:49 PM

ای دل دیوونه من گوش کن
قصه عشقو تو فراموش کن
عاشق و شیدا تویی
شور تمنا تویی
بی خبر از او چرا اسیر غمها شدی
خسته و تنها شدی
بسته زهر سو چرا
ای دل دیوونه من گوش کن
قصه عشق و تو فراموش کن
چشم سیاهش را نگر راز نگاهش را بخوون
خراب و مخمور مث چشمات دل ای دل
عاشقی بی تابی داره
شبای بی خوابی داره
خراب و مخمور مث چشمات دل ای دل
دل من دل من دل دیوونه من
غم تو غم تو شده همخونه من
ای دل دیوونه من گوش کن
قصه عشقو تو فراموش کن

افسون 13 07-13-2012 08:48 PM

دیگر کسی به عشق نیندیشد
دیگر کسی به فتح نیندیشید
و هیچ کس
دیگر به هیچ چیز نیندیشید
در غارهای تنهایی ...

MAHDI 07-13-2012 09:03 PM

تا ز یادم برده ای از یاد عالم رفته ام
هیچ کس جز غم نمی پرسد فراموش تو را

افسون 13 07-13-2012 10:05 PM

این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه
گردای رو آینه ها فقط غم زندگیه
این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه
مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه
این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه
آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه

yad 07-14-2012 10:39 AM

دراین شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت


افسون 13 07-14-2012 11:12 AM

هر زمان برق نگاهت زند آتش به دلی
ای گل ناز ازین سوخته خرمن یاد آر
چون هلالم سر شوریده به زانوی غم است
از شب تار من ای کوکب روشن یاد آر

yad 07-14-2012 11:21 AM

درچمن باد بهاری زکنار گل وسرو
به هواداری آن عارض وقامت برخاست

mohammad.90 07-14-2012 02:23 PM

می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی

این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی

10691 07-14-2012 02:37 PM

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد

yad 07-15-2012 04:40 PM

تازیان را غم احوال گران باران نیست

پارسایان مددی تا خوش وآسان بروم



10691 07-15-2012 08:48 PM

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

افسون 13 07-16-2012 03:28 PM

دگر از درد تنهایی ، به جانم یار می ‌باید
دگر تلخ است کامم ، شربت دیدار می ‌باید
ز جام عشق او مستم ، دگر پندم مده ناصح!
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می ‌باید

لاوین 07-17-2012 11:23 AM

مست مستم لیک مستی دیگرم
امشب از هر شب به تو عاشق ترم
راست گویم یک رگم هشیار نیست
مستم اما جام و می در کار نیست
مست عشقم مست شوقم مست دوست
مست معشوقی که عالم مست اوست

yad 07-17-2012 11:29 AM

دست ازمس وجود چومردان ره بشوی

تاکیمیای عشق بیابی و زر شوی
{پپوله}
صبر برجور رقیبتد چه کنم گرنکنم

عاشقان را نبود چاره به جز مسکینی


افسون 13 07-19-2012 02:24 PM

به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده مرد این بی صفایان را
به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یا رب دست آن مشکل گشایان را

mohammad.90 07-19-2012 03:35 PM

به جان پیر خرابات و حق صحبت او

که نیست در سر من جز هوای خدمت او

بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است

بیار باده که مستظهرم به همت او

افسون 13 07-19-2012 03:52 PM

ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من سرگردان را
ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

mohammad.90 07-19-2012 05:57 PM

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک

باور مکن که دست ز دامن بدارمت

haftcheshme 07-19-2012 06:27 PM

دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام



شاید چویوسفم بنوازد عزیز مصر
پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام



از سیل اشک شوق دوچشمم معاف دار
کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام



جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
آخر غمت به دوش دل و جان کشیده ام



دیگر گذشته از سر و سامان من مپرس
من بی تو دست از این سرو سامان کشیده ام



تنها نه حسرتم غم هجران یاربود
از روزگار سفله دو چندان کشیده ام



بس در خیال هدیه فرستاده ام به تو
بی خوان و خانه حسرت مهمان کشیده ام









افسون 13 07-19-2012 07:11 PM

نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید
دور از رخت این خسته رنجور نماندست
صبر است مرا چاره هجران تو لیکن
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست

haftcheshme 07-19-2012 09:27 PM

روی توکس ندیدوهزارت رقیب هست
درغنچه ای هنوزوصدت عندلیب هست
گرآمدم به کوی توچندان غریب نیست
چون من درآن دیارهزاران غریب هست

افسون 13 07-20-2012 09:19 AM

دیم یک عندلیب خوشنوائی
که می‌نالید وقت صبحگاهی
به شاخ گلبنی با گل همی گفت
که یارا بی وفایی بی وفائی

yad 07-20-2012 09:46 AM

ای خرّم از فروغ رخت لاله زار عمر

بازآ که ریخت بی گل رویت بهارعمر


افسون 13 07-20-2012 09:52 AM

نوروز شد و جهان برآورد نفس
حاصل ز بهار عمر ما را غم و بس
از قافلهٔ بهار نامد آواز
تا لاله به باغ سر نگون ساخت جرس

yad 07-20-2012 09:59 AM

صبا بگو که چه ها برسرم درین غم عشق
زآتش دل سوزان ودود آه رسید

زشوق روی تو شاها بدین اسیر فراق
همان رسید کزآتش به برگ کاه رسید


افسون 13 07-20-2012 10:13 AM

میرفتم و خون دل به راهم میریخت
دوزخ دوزخ شرر ز آهم میریخت
می‌آمدم از شوق تو بر گلشن کَون
دامن دامن گل از گناهم میریخت

yad 07-20-2012 10:45 AM

راست چون سوسن وگل از اثرصحبت پاک

برزان بود مرا آنچه تو را در دل بود

دل چو از پیر خرد نقل معانی می کرد

عشق می گفت به شرح آنچه براو مشکل بود


افسون 13 07-20-2012 11:25 AM

وا فریادا ز عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا دادا
ور نه من و عشق هر چه بادا بادا

10691 07-21-2012 03:12 PM

جهان پیر است و بی بنیاد ازین فرهاد کش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم

yad 07-21-2012 05:27 PM

چو جان فدای لبش شد خیال می بستم

که قطره ای ز زلالش به کام ما افتد


افسون 13 07-21-2012 06:07 PM

این چرخ فلک که ما در او حیرانیم
فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشید چراغ دان و عالم فانوس
ما چون صوریم کاندر او حیرانیم

10691 07-22-2012 03:16 PM

اي چرخ فلك خرابي از كينه ی توست
بيداد گري شيوه ی ديرينه ی توست
اي خاك اگر سينه ی تو بشكافند

بس گوهر قيمتي كه در سينه ی توست


yad 07-22-2012 03:39 PM

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

منّت خاک درت بر بصری نیست که نیست

ناظر روی تو صاحب نظرانند آری

سرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست


10691 07-22-2012 03:54 PM

ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم برآن سریم


اکنون ساعت 01:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)