پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

yad 07-22-2012 03:58 PM

به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد

تو را در این سخن انگارکار ما نرسد


10691 07-22-2012 04:01 PM

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایان عار داشت

yad 07-22-2012 04:12 PM

از آن عقیق که خونین دلم زعشوه ی او

اگر کنم گله ای غمگسار من باشی


10691 07-22-2012 04:14 PM

منظور ازین معامله بازار تیزی است
نی جلوه می فروشم و نی عشوه می خرم

yad 07-22-2012 04:32 PM

منظور من از کعبه وبتخانه توئی تو

منظور توئی کعبه وبتخانه بهانه است


10691 07-22-2012 04:34 PM

کعبه خود سنگ نشانی است که ره گم نشود
حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست

yad 07-22-2012 04:38 PM

عقل ذیوانه شد آن سلسله ی مشکین کو

دل زما کوشه گرفت ابروی دلدار کجاست


10691 07-22-2012 04:42 PM

سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست
هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست

yad 07-22-2012 04:45 PM

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند


10691 07-22-2012 04:49 PM

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

افسون 13 07-23-2012 04:33 PM


دلا ، تا می‌توان امروز فرصت را غنیمت دان
که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را

10691 07-23-2012 06:39 PM

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

افسون 13 07-23-2012 08:02 PM

ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را
دشمن جانی و از جان دوست ‌تر دارم تو را
گر به صد خار جفا آزرده‌ سازی خاطرم
خاطر نازک به برگ گل نیازارم تو را

yad 07-23-2012 09:10 PM

مثل تقويمي كه در فصل خزان ماسيده است

واژه هاي سرد ِ رفتن در دهان ماسيده است


نيستي دنيا به كام مي فروشان هم نرفت


بي تو حتي در حنا دست ِ جهان ماسيده است



10691 07-23-2012 09:30 PM

دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

yad 07-23-2012 09:35 PM

چونافه بر دل مسکین من گره مفکن

که عهد با سر زلف گره گشای تو بست


10691 07-23-2012 09:51 PM

سر زلف تو دام کفر ودین است
زکارستان او یک شمه این است

yad 07-23-2012 10:00 PM

آنچه زر می شود از پرتو آن قلب سیاه

کیمیائی است که در صحبت درویشان است


10691 07-23-2012 10:03 PM

گفتی که پس از سیاه رنگی نبود
پس موی سیاه من چرا گشت سپید

mary.f 10-16-2012 08:32 AM

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

افسون 13 10-16-2012 12:31 PM

یک چند به کودکی باستاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک در آمدیم و بر باد شدیم

مستور 10-16-2012 06:47 PM

ضمیر پاک آن مرغ سخن ساز

چو این افسانه کردم پیش آغاز

افسون 13 10-17-2012 08:32 AM

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

mary.f 10-17-2012 09:18 AM

شهریست پر ظریفان وز هر طرف نگاری
یاران صلای عشق است گر میکنید کاری

افسون 13 10-17-2012 09:48 AM

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده‌ است
این دست که بر گردن او می‌بینی
دستی‌ ست که برگردن یاری بوده ا‌ست

مستور 10-17-2012 05:56 PM

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

hossein 10-18-2012 02:52 AM

شد به گمان دیدنی، عمر تمام و ، من همان
چشم به ره نشانده‌ام جان امیدوار را


افسون 13 10-18-2012 09:36 AM

هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد

مستور 10-19-2012 09:23 PM

دلبر جانان من برده دل و جان من
برده دل و جان من دلبر جانان من

mary.f 10-20-2012 09:09 AM

دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

mary.f 10-29-2012 01:52 PM

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

مستور 10-30-2012 06:21 PM

خدارا گر که می جویی دل غمدیده شادان کن
که حق در عرش دل های پریشان میشود پیدا

mary.f 10-31-2012 08:24 AM

دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

مستور 10-31-2012 09:59 PM

ببخشید شما باید پریشان را سبز میکردید
و کلمه ی پیشنهادی را قرمز حالا من با چی بگم
با اجازتون با یکی از کلمات شعر شما میگم

دوستی با هر که کردم خصم مادر زاد شد
آشیان هر جا گرفتم خانه ی صیاد شد

ساقي 11-02-2012 03:49 AM

سر ز مستى برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست





...

مستور 11-02-2012 08:51 AM

هرکه آید به جهان اهل فنا خواهد بود
آنکه پاینده و باقی است خدا خواهد بود


افسون 13 11-02-2012 12:05 PM

به سر شد روزگارم بی‌ رخ تو
نماند از عمر بسیاری دریغا
نپرسد از عراقی ، تا بمیرد
جهان گوید که : مرد ، آری دریغا

mary.f 11-05-2012 09:09 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مستور (پست 271201)
ببخشید شما باید پریشان را سبز میکردید
و کلمه ی پیشنهادی را قرمز حالا من با چی بگم
با اجازتون با یکی از کلمات شعر شما میگم

ما قبلا اینجا کلمه ای رو برای نفر بعدی انتخاب نمیکردیم.
روال به این صورت بود که نفر بعدی خودش یه کلمه رو از بین کلمات انتخاب میکرد...

مستور 11-05-2012 02:57 PM

بی همگان به سر شود
بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم
جای دگر نمی شود


mary.f 11-05-2012 03:14 PM

راستش من اصلا نمیخواستم نظر خودم رو تحمیل کنم
روال قبلی رو گفتم
اگه به نظرتون اینطور بهتره که برای نفر بعدی کلمه مشخص بشه، به همین صورت ادامه بدید...

تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک


اکنون ساعت 01:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)