http://media.the-digital-picture.com...6_14-56-50.jpg

افسوس که شد دلبر و در دیده گریان
تحریر خیال خط او نقش بر آب است

بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود
زین سیل دمادم که در این منزل خواب است

http://media.the-digital-picture.com...4_09-13-11.jpg

خيال روی تو در هر طريق همره ماست
نسيم موی تو پيوند جان آگه ماست

به رغم مدعيانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ماست

پيام داد که خواهم نشست با رندان
بشد به رندی و دردی کشيم نام و نشد

http://media.the-digital-picture.com...3_19-35-46.jpg

ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد

ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد

لعل سيراب به خون تشنه لب يار من است
وز پي ديدن او دادن جان کار من است

http://media.the-digital-picture.com...1_15-51-22.jpg

از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای
آرام جان و مونس قلب رمیده‌ای

از دامن تو دست ندارند عاشقان
پیراهن صبوری ایشان دریده‌ای

از چشم بخت خویش مبادت گزند از آنک
در دلبری به غایت خوبی رسیده‌ای

منعم مکن ز عشق وی ای مفتی زمان
معذور دارمت که تو او را ندیده‌ای

آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا
بیش از گلیم خویش مگر پا کشیده‌ای

غلام همت آن نازنينم
که کار خير بي روي و ريا کرد

من از بيگانگان ديگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد