![]() |
دیر زمانی گریستن
و نوازنده های ویلون در پائیز قلبم را از رخوتی یکنواخت و پریده رنگ آکنده از خفقان زخم میزند . آن دم ، که ساعت زنگ مینوازد به خاطر می آورم روزهای رفته را و گریه میکنم . و من هم می روم ! در باد بدی که با خود می بردم به این سو و آن سو به سان برگ های خشکیده . « پل ورلن » |
دلم تنگ است
دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است .. |
بیا تمام پاییز را قدم بزنیم . . خدا توی پاییز تو را از شاخه قلبش به زمین خیس دل من بخشید .. |
http://i35.tinypic.com/2f0af48.jpg http://i37.tinypic.com/9869zo.jpg http://i35.tinypic.com/2f0af48.jpg شب های ملال آور پاییز است هنگام غزل های غم انگیز است گویی همه غم های جهان امشب در زاری این بارش یکریز است ای مرغ سحر ناله به دل بشکن هنگامه ی آواز شباویز است دورست ازین باغ خزان خورده آن باد فرح بخش که گلبیز است ساقی سبک آن رطل گران پیش آر کاین عمر گران مایه سبک خیز است خاکستر خاموش مبین ما را باز آ که هنوز آتش ما تیز است این دست که در گردن ما کردند هشدار که با دشنه ی خونریز است برخیز و بزن بر دف رسوایی فسقی که در این پرده ی پرهیز است سهل است که با سایه نیامیزند ماییم و همین غم که خوش آمیز است « هوشنگ ابتهاج » |
باز پاییز است .
باز فوج قمریان برگ و آشیان شاخساران را به حسرت ترک گفتن شان.. « اسماعیل خویی » |
پاييز ماندگار
سرزميني سترون و انتظار بلوغ بي گذشت فصول در پاييزي ماندگار زنجيري از زمين برپا بندي از آسمان بر دست هراسي از گرداب در برابر تصويري از مرداب دور دست « پيمان آزاد » |
در تماشاگه پاييز
برگ ريزان همه خوبي هاست مي بريم از هم پيوند قديم مي گريزيم از هم سبك و سوخته برگي شده ايم در كف باد هوا چرخنده از كران تا به كران سبزي و سركشي سروري نيست وز گل يخ حتي اثري در بغل سنگي نيست اين همه بي برگي ؟ اين همه عرياني ؟ چه كسي باور داشت دل غافل اينك تويي و يك بغل انديشه كه نشخوار كني در تماشا گه پاييز كه مي ريزد برگ .. « سياوش کسرائی » |
روياهايم را دور نريخته ام
نگران نباش ! .. برگ پاييزي هر درخت زير سايه ي تابستاني همان درخت ، مي ريزد .. |
در برابر باد پاییز
برگهای افرا بیهیچ پایداری پراکنده میشوند به کجا میروند؟ هیچکس نمیداند و من در فصلی که عاشقش هستم، افسرده ام..! |
پاییز که می شود انگار از همیشه عاشق ترم در تمام طول پاییز نمناکی شب ها را با تمام منفذهای پوستم لمس می کنم وچشمانم همه جا نقش دیدگان تورا جستجو می کند پاییز که می شود همراه برگها رنگ عوض می کنم زردو نارنجی می شوم و با باد تا افقی که چشمانت درآن درخشیدن گرفت پیش می روم و مقابلت به رقص درمی آیم تا آن جا که باور کنی تمام روزهایی که از پاییز گذشته تا به امروز همراه عاشقت بوده ام پاییز که می شود بی قراری هایم را در باغچه کوچکی می کارم و آرام آرام قطره های باران را که روزهاست در دامنم جمع کردم به باغچه می نوشانم میدانم تا آخر پاییز تمام بی قراری هایم شکوفه خواهد داد و با اولین برف زمستان به بار خواهد نشست پاییز که می شود بی آنکه بدانم چرا بیشتر از همیشه دوستت دارم و بی آنکه بدانی چرا دلم بهانه ات را می گیرد وپاییز امسال.... عشق جنس دیگری دارد و معشوق خواستنی تر است... کاش می دانستی! |
اکنون ساعت 12:01 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)